تحصیلات حوزوی
رشتههای درسی رایج در این مراکز در درجه اول فقه، اصول فقه، ادبیات عرب و در کنار آنها کلام، حدیث، رجال، تفسیر، تاریخ اسلام، منطق، فلسفه، اخلاق و به ندرت عرفان، طب، ریاضیات (خصوصا هیئت که همان هندسه کروی است) و نجوم میباشد.

دانشآموختگان این مراکز روحانی و شاغلین به تحصیل طلبه نامیده میشوند. این طلاب پس از گذراندن دوره مقدماتی و سپس دوره آموزشی سطح عالی به درس خارج وارد میشوند که در این دوره طلاب کتاب خاصی را آموزش نمیبینند و امتحان کتاب خاصی را نمیدهند بلکه این دوره برای تمرین و کارورزی و تحقیق و آموزش روش نظریهپردازی در علوم دینی است که درصورت تکمیل آن مجتهد میشوند. مجتهد کسی است که در فهم علوم دینی متخصص و صاحبنظر باشد. مجتهدین تراز اول که شرایط تقلید را داشته باشد و مورد رجوع بسیاری از شیعیان برای شناخت احکام شرعی باشند مرجع تقلید نام دارند. این مراجع علاوه بر ارائه احکام شرعی به پرورش طلاب در دروس عالی خارج میپردازند.شیوه تحصیل حوزههای علمیه از دوران گذشته به ارث رسیده و با اعمال تغییراتی هنوز اعمال میشود. در نظام آموزشی حوزه، طلاب همزمان با تحصیل به آموزاندن کتابهای پیشین اشتغال دارند. همچنین علاوه بر شرکت در نشست درس استادان، به مباحثه با دیگر طلاب در موضوعات درسی میپردازند. مباحثه که یکی از پایههای حوزههای علوم دینی است بین دو یا بیش از دو طلبه (معمولا کمتر از پنج نفر) انجام میشود که در ان طلاب به بیان نتیجه درس استاد یا تحقیق خودشان در زمینه شاخههای مختلف علوم دینی به همبحث خودشان میپردازند و همبحث(ها) نیز به نقد و بررسی نظر او میپردازند و به همین نحو در مورد مسائل مختلف علوم دینی به بحث و تبادل نظر میپردازند. انجام مباحثه از همان ابتدای طلبگی مورد تأکید فراوان اساتید میباشد. مهمترین کتب درسی حوزه شامل شرح لمعه دمشقیه، اصول فقه، فرائدالاصول (رسائل)، مکاسب و کفایةالاصول میباشد.
دورههای تحصیل
دوره های تحصیلی شامل مقدمات، سطح عالی و دوره های عالی (خارج) می شود. طلاب میتوانند در کنار نظام آموزشی متداول حوزه در مراکز تخصصی وابسته به حوزه به تحصیل تخصصیتر و گستردهتر علوم مرتبط به تحصیلات حوزوی بپردازند. همچنین مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه نیز که مرتبط با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری هستند امکان تحصیل تخصصی طلاب در رشتههای مرتبط با تحصیلات حوزوی را فراهم میکنند.
مقاطع تحصیل علوم دینی در حوزههای علمیه (چه برای طلابی که مدرک دیپلم را دارند و چه برای طلابی که مدرک زیر دیپلم را دارند) به صورت زیر است:
سطح یک (مقدمات): شش سال دروس عمومی معادل کاردانی
سطح دوم (سطح عالی): سه سال دروس تخصصی معادل کارشناسی
سطح سوم (سطح عالی): یک سال دروس تخصصی و به علاوه نوشتن پایاننامه معادل کارشناسی ارشد
سطح چهارم: حضور در دروس خارج و شرکت در چهار دوره مصاحبه شفاهی و نوشتن پایاننامه معادل دکتری
مدرک نهایی حوزه اجتهاد است که از سوی مراجع جامع الشرایط وجامعه مدرسین حوزه صادر می گردد.
فهرست حوزههای علمیه مطرح شیعیان
حوزه علمیه قم
حوزه علمیه نجف
حوزه علمیه خراسان
حوزه علمیه اصفهان
حوزه علمیه تهران
مدرسه گلشن نیشابور
مدرسه فضل بن شاذان نیشابور
حوزه علمیه جهرم
حوزه علمیه میبد
مدرسه سپهدار
مدرسه آقا ضیاءالدین
مدرسه حاج محمدابراهیم
اسلام
اسلام، دینی یکتاپرستانهو از دینهای ابراهیمی است. به پیروان اسلام «مسلمان» میگویند. هماکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان جای دارد.
مسلمانان براین باورند که خداوند، قرآن را به محمد از طریق فرشته ای به نام جبرئیل فروفرستادهاست. به باور مسلمانان خدا بر بسیاری از پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعادهکننده ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران میدانند و معتقدند که اسلام کاملترین و آخرین آیین الهی است.
پال فریدمن میگوید: «اسلام به معنی تسلیم در برابر خداست. اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. اسلام یک دین میانهرو است؛ تشویق به کمک به فقیران میکند ولی تشویق به ترک دنیا نمیکند. اسلام بر رفتار درست تاکید میکند: شرابخواری و قمار منع شدهاند و مسلمان موظف است از خوردن غذای حرام خودداری کند. مسلمان میتواند مستقیماً با خدا راز و نیاز کند و لزوماً نیازی به واسطه فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است و مانند کلیسا دارای قدرت مذهبی نیست. اسلام، برخلاف یهودیت، پس از ظهور به سرعت دینی جهانی میشود و مردم را به مسلمانشدن تشویق میکند ولی اصرار زیادی بر مسلمانکردن ندارد.»
اسلام نسبت به ادیان اصلی و پرجمعیت دنیا جدیدترین دین است و حدود یک میلیارد و دویست میلیون نفر پیرو دارد که دومین دین پرجمعیت دنیا به شمار میآید. اسلام سریعترین دین از لحاظ گسترش و رشد در میان ادیان دنیا است. گستره جغرافیایی اسلام از غرب آفریقا تا جنوب شرق آسیا است، همچنین جوامع اقلیتهای مسلمان نیز در سرتاسر جهان پراکنده هستند. اسلام دومین یا سومین دین پر جمعیت در اروپا و قاره آمریکا میباشد.
واژه شناسی
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) است و معنی لغوی این ریشه «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. واژه «سلام» نیز مشتق شده از همین ریشه است. با توجه به معنی اسلام، «مسلم» (در فارسی: مسلمان) یعنی کسی که خدا را خالصانه و بی ریا میپرستد و اختیار خود را تسلیم امر و نهی او میکند.
باورها
معارف اسلامی به سه بخش کلی تقسیم میشوند:
اصول عقاید: باورهای بنیادین فکری (اصول دین یا عقاید) که توحید، اساسی ترین آنها است.
اخلاق: توصیههای اخلاقی که برخی از آنها، عبارتند از: عدالت، شجاعت و عفت.
احکام فقهی: فرامین عملی و عبادی که اساسی ترین آنها (فروع دین یا فقه اصغر) هستند. فرامین عملی آداب، مناسک و عبادات را دربرمیگیرد.
عقاید را در علم کلام، احکام را در علم فقه و اخلاق را در علم اخلاق شرح و بسط میدهند.
اصول عقاید
از بنیادیترین باورهای مسلمانان تحت عنوان اصول دین یاد میشود. اصول دین نزد مسلمانان سه عدد هستند اعتقاد به هر کدام از این اصول، باورهایی را به عنوان زیر شاخه موجب میشود:
توحید: یعنی اعتقاد به یگانگی خداوند و اعتقاد به صفات او.
نبوت: یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن پیامبران از سوی خداوند برای راهنمایی بشر.(و اعتقاد به پیامبری محمد).
معاد: یعنی اعتقاد به وجود جهانی که بعد از فروپاشی این جهان کنونی، نمایان میشود و در آن جهان نیکان و بد کرداران به سزای کردار خویش میرسند.
در میان این اصول آنچه ریشه بقیهاست، توحید میباشد، به طوری که دین شناسان مسلمان میکوشند تا با اثبات آن بقیه اصول و فروع را ثابت کنند شیعیان علاوه بر این سه اصل، به عدل و امامت نیز به عنوان اصلهای چهارم و پنجم معتقدند.
الله
الله نام ویژهٔ خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای اسلامی است. با این حال فارسیزبانان معمولاً از واژهٔ خدا استفاده میکنند. به باور مسلمانان خداوند در اسلام به زبان اصلی که همان زبان عربی فصیح (زبان قرآن) است ۱۰۰۱ نام دارد که یک نام خداوند، اسم اعظم است. بیشتر اسامی خدا، در اسلام، نشاندهندهٔ برتری مطلق است.
شناخت خداوند اصلی ترین باور مسلمانان است و همین موضوع است که این دین را در میان سایر ادیان ابراهیمی متمایز ساخته. خلاصه باور مسلمانان به خدا را میتوان در جملهای از قرآن دید که در آن گفته میشود:
ِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر (ترجمه: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست)–۱۱
که در تفسیر آن از علی بن ابی طالب نقل شده که آن را توصیف قابل قبول خدا دانستهاست و مفسرین هم به تبعیت از وی گفتهاند: «این جمله در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن به هیچیک از اوصاف پروردگار نمیتوان پی برد»
شهادتین
پذیرش اسلام از سه روش امکان دارد: گفتن شهادتین، با انجام دادن کارهای ویژه مسلمانان، اسلام با پیروی از اعمال مسلمانان. شهادتین: «اشهد ان لا اله الا الله» و«اشهد ان محمدرسول الله»
قرآن
قرآن، کتاب مقدس مسلمان است و به زبان عربی نوشته شدهاست، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.
به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل امین، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالاً یکباره، و هم کمکم در طول ۲۳ سال نازل شدهاست.»
این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد میدانند.
اغلب مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلافات در نحوه خواندن متن، تفسیر و گاهی، ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازهایست که شیعیان دوازدهامامی ایران و وهابیان عربستان رسمالخط واحدی از قرآن را بهکار میبرند. مسلمانان روی بیخطابودن قرآن تاکید دارند. مفسرین اهل سنت بصورت تاریخی همواره معتقد بودند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بیان کردهاست و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفتهاست. مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به عنوان «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)) میخواند.∗
خاتمیت اسلام
از دیدگاه مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی است. خاتمیت به این معناست که اسلام در بر دارنده تمام آن مطالبی است که باید از طریق وحی برای انسان بیان شود. {قرآن دین اسلام را به عنوان خاتم ادیان الهی معرفی میکند:
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ.
یعنی اگر شریعت اسلام را در یکسو و سایر شرایع آسمانی را که برای سراسر حیات بشر در دورانهای گذشته مقدّر شدهاست در طرف دیگری بگذاریم، شریعت اسلام از همه آنها استوارتر است که این خود معنی خاتمیت و شریعت آخرین است.
قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِین.
به جهانیان بگو: پروردگار مرا به راهی راست رهبری فرموده و آن دینی است قیم و زوالناپذیر که بنیادش از همان سنت و رویه ابراهیم است. در سوره بینه پس از آنکه میفرماید "مشرکین دست از عقیده باطل خود برنمیدارند جز آنکه فرستاده خدا با آیات و بینات فرا رسد و آیات کتاب قیم را برایشان بخواند. اینان دستوری ندارند جز آنکه خدای را با نیت پاک پرستش کنند، نماز بخوانند و... ، میفرماید: ذلِکَ دِینُ الْقَیمَة. این آیین –اسلام- دینی است قیم و زوالناپذیر.
در سوره آل عمران:
وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین. هر که جز آیین اسلام در جستجوی آیین دگر آید، تا اید و انقراض جهان از او پذیرفته نیست و بروز رستاخیز از زیانکاران است.
در سوره مائده:
الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً. امروز که پیامبر اسلام عهدهدار هدایت بشر است، دین را برای شما تکمیل و نعمت را برای شما تمام کردم، و خشنودم که برای همیشه بر دین اسلام باقی باشید. روشن است که آیات فوق آیین اسلام را پابرجاترین راه هدایت و دین قیم و زوالناپذیر و گرویدن به غیر آن را تا انقراض جهان غیرقابلقبول دانسته و او را کمال و بلوغ دیانت و تمام نعمت معرفی کردهاست.
در روایاتی از ائمه اسلام: نیز به ابدیت آیین اسلام تصریح شدهاست از جمله علی بن ابیطالب گوید:
إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ... ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ وَ لَا فَکَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ} اسلام همان آیینی است که پروردگار بزرگ آن را در میان ادیان برگزیده و قوانین آن را به اندازهای استوار فرموده که دستاویز آن پایان ناپذیر و حلقهاش گسستنی نیست. اساس و بنیادش انهدام نمیپذیرد و ارکانش زایل و نابود نمیگردد. درختش هرگز از ریشه بیرون نیاید این چنین مدنش نیز هیچ وقت پایان نمیپذیرید.
فروع عملیه
تقویم و اوقات شرعی
اوقات شرعی، به زمانهای مشخص و دقیقی از شبانه روز، گفته میشود که شخص دیندار، در آن زمانها، رفتار دینی زماندار خود را انجام میدهد. محاسبه دقیق زمانهای شرعی، از دیرباز، نزد منجمان، رایج بودهاست.
اذان
اهل سنت، عقیده دارند که نخستین بار، اذان در مدینه خوانده شد و حمزه این پیشنهاد را به محمّد داد. در حالی که برخی دیگر، طبل، بوق یا زنگ را برای دعوت مردم به نماز، پیشنهاد کرده بودند. اهل سنت، همچنین بر این باور هستند که بعضی عبارات اذان، مانند «الصلوة خیر من النوم» را عمر بن خطاب افزودهاست. این در حالی است که شیعیان اذان را عبادتی میدانند که از جانب خدا تعیین گردیده و تغییر در جملات اذان را بدعت میدانند، شیعیان همچنین از لفظ اشهد ان علی ولیالله و اشهد ان علی حجت الله در اذان استفاده میکنند ولی هیچ دلیلی از پیامبر مبنی بر کاربرد این الفاظ در نماز ثابت نشده است همچنین عقیده شیعه این است که محمّد پیش از هجرت، برای تمام نمازهای واجب خود، اذان میگفتهاست. در ایران، اغلب اذان را در آواز بیات ترک در گوشه روحالارواح میخواندهاند. در مراسم تعزیه، اگر اذان گفته شود، به آواز کردی است. اولین اذان سال در یکم هجری و در مدینه بود. در مسند ابوداود به اسناد صحیح از عبدالله پسر زید پسر عبد ربه انصاری آمده که او برای اولین بار پیشنهاد اذان را به محمد داده و محمد از او پذیرفته است.
تاریخ اسلام
محمد
ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰ - ۶۳۲)، بنیانگذار و پیامبر دین اسلام است. درباره زندگی محمد گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخی آمدهاست، ولی مانند هر شخصیت مهم تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. از اینروی که محمد، از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ بشری است؛ زندگانی، اعمال و افکار او در طی قرنها، بین موافقان و مخالفانش محل اختلاف و منازعه بودهاست. در دوران جوانیاش، او را امانتدار میدانستند و «محمد امین» خطاب میکردند.
در قرون وسطی، محمد در تصور عمومی غربیان بت یا خدایی پنداشته میشد که توسط مسلمانان پرستیده میشود. پس از اصلاحات پروتستانی، تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومی آنان به شخصی متقلب، مکار و خودخواه تبدیل شد.
پیش از پیامبری
در جوانی همراه گروهی از جوانان قبایل دهگانه مکه، درصدد برآمده بودند تا با ایجاد گروهی از پاسبانهای داوطلب، اجازه ندهند تا حق ستمدیدگان توسط ستمکاران پایمال شود. نام پیمان این نیروهای داوطلب حلفالفضول (پیمان جوانمردان)، و محمد از شمار موسسان آن بود. او به این موضوع، که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشتهاست افتخار میکرد.
پیامبری در مکه
خدیجه همسرش، نخستین کسی بود که به وی ایمان آورد و پس از وی علی بن ابیطالب پسر عمو، و زید بن حارث پسر خواندهاش. شیعیان بر این باورند که طبق اسناد و مدارکی؛ محمد بارها در معرض عموم علی را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده که از مهمترین این اسناد به «زمان دعوت از نزدیکان» (عشیره الاقربین)، و به آخرین سفر حج در غدیر خم اشاره میکنند و میگویند که در آن زمان حتی عمر و ابوبکر و دیگر صحابه با علی بیعت کردهاند. سنیها این قضیه را منکرند، ولی علی را نیز همچون دیگر صحابه محترم میشمارند. و نیز گفته میشود که جعفر ابن ابوطالب، زید (تنها مسلمانی که بجز محمد، نامش در قرآن آمده)، ابوذر، ابوبکر و زبیر نیز از زمره دیگر نخست ایمان آورندگان به اسلام بودند.
اولین مسلمانان
پس از شخص محمد امین پیامبر اسلام اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی امام اول شیعیان، و سپس ابابکر، زید بن حارث، اباذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.
محمد تا سه سال پس از بعثت دعوت خود را آشکار نکرد. اولین گروهی که محمد آنها را آشکارا به اسلام دعوت نمود، بستگان خودش بودند. پس از آن به کوه صفا رفت، و تمام قریش را به پذیرش اسلام فراخواند.
پس از مدتی سران قریش تصمیم به مقابله با وی گرفتند. اولین اقدام آنها گفتگو با ابوطالب بود. سران قریش پس از آنکه کمک خواستن از ابوطالب را بیهوده دیدند، تصمیم به یاری جستن از یهودیان مدینه گرفتند، ایشان، سه سؤال را برای پرسش از محمد، مطرح کردند و گفتند اگر وی پاسخ را بداند، در پیامبری او شکی نیست. محمد درست زمانی که سران قریش احساس پیروزی میکردند، پاسخ آن پرسشها را داد.
پیامبری در یثرب
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، قریشیان برای کشتن محمد نقشهای را طرح کردند. محمد به کمک علی ایشان را گمراه کرد، و به همراه ابوبکر از مکه بیرون رفت. به این سان، در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از آغاز دعوت خود) وی به مدینه که آبادی بزرگی بود هجرت کرد. همراهانی که با وی از مکه به مدینه مهاجرت کردند مهاجران، و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند انصار نامیده شدند. این هجرت مبدا تقویم اسلامی شد.
به نوشته محمود طالقانی مسلمانان، معتقد به ذکر مشخصات پیامبری محمد در کتابهای مقدس پیش از او هستند، در حالی که یهودیان و مسیحیان چنین موضوعی را نپذیرفتند. او سبب هجرت اقوامی از یهودیان را به سرزمین حجاز، و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بی نام و نشان یثرب را ناشی از همین پیشبینیها و پیشگوییها میداند.
مرگ
محمد چند ماه پس از حجة الوداع مریض شد، و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد. در روزی دوشنبه که محمد سخت بیمار بود و نتوانست از خانه بیرون رود، ابوبکر به پیشنمازی با مسلمانان نماز خواند. محمد سرانجام در همان روز دوشنبه ۲۸ صفر برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، در حالی که ۶۳ سال زیسته بود از دنیا رفت. پس از درگذشت محمد، ابوبکر وارد مسجد شد و آیهای از قرآن را با این مضمون خواند: «محمد نیست مگر فرستادهای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتهاند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمیزند، و خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد. سپس گفت:
ای مردم، هر کس محمد را میپرستد، پس بداند همانا محمد مرده است و هر کس خدای محمّد را میپرستد، بداند که او زندهای است که هرگز نمیمیرد.
او را در خانه عایشه همسرش دفن کردند. مسجدی که بعدها به محل دفنش افزوده شد، به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شد.»آلعمران ۱۴۴
خلفای راشدین
ابوبکر، از صحابه و دوستان محمد، برای نخستین بار، لقب «صدیق» را از او دریافت کرد. او، هنگامی که اسلام را پذیرفت، حدود ۴۰ سال سن داشت. پس از درگذشت محمد، اتحاد میان مهاجران، به خصوص زمینهسازی عمر و ابوعبیده بن جراح، کار را برای تصدی مقام خلافت توسط ابوبکر، هموار کرد. هر چند منذر بن ارقم در دفاع از علی بن ابیطالب سخن راند، ولی عدم حضور بنی هاشم باعث شد تا سرانجام، در حالی که علی بن ابیطالب، به تغسیل و تدفین ایشان مشغول بود اهل سقیفه کار را تمام کرده و از هر عملی که موجب سستی پایههای بیعت با ابوبکر شود، جلوگیری کنند.
عمر بن خطاب (به عربی: ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزي)، از قدرتمندترین خلفای راشدین و از بزرگترین فرمانروایان مسلمان در طول تاریخ اسلام میباشد که تحت فرمان او، سرزمین بینالنهرین و سوریه را فتح شده و استیلای بر پارس و مصر آغاز شد.. عمر پس از ابوبکر در سال ۶۳۴ میلادی، به خلافت رسید و نخستین کسی بود که لقب «امیرالمؤمنین» را برای خود برگزید. در منابع اهل تسنن ادعا شده است، در سال هفتم پس از مرگ محمد، عمر با ام کلثوم دختر علی ابن ابی طالب ازدواج کرد. ولی شیعیان ادعا میکنند که عمر قاتل فاطمه زهرا است و علی دخترش را هرگز به ازدواج قاتل همسرش درنیاورد. عمر بن خطاب، در طول ده سال خلافت خود، زندگی اقتصادی سادهای داشت و از تجمل گرایی سخت متنفر بود. بارها کارگزاران خود را به دلیل تجمل گرایی برکنار، توبیخ یا جریمه کرد. از جمله خصوصیات عمر بن خطاب سختگیری او در مورد غیر عرب بود؛ به عنوان مثال چنانچه در منابع اهل سنت ذکر شدهاست وی دستور داده بود که سهم بیت المال غیر عربها برابر سهم بردگانِ عرب باشد و نیز اگر مرد عرب از عجم زن گرفت و بچهای از این ازدواج به دنیا آمد، چنانچه آن بچه در بلاد عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث میبرد و اگر در سرزمین غیر عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث نمیبرد ویا از ورود غیر عربها به پایتخت حکومت اسلامی که شعار برابری نژادها را داشت منع کرد او توسط یک ایرانی به نام پیروز نهاوندی کشته شود. عمر، در اخرین روزهای عمر خود، شش تن از صحابه را مامور نمود تا در مدت سه روز خلیفه سوم را تعیین کنند. این شش تن، عبارت بودند از: علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوام، طلحة بن عبید اللّه و سعد بن ابیوقاص. عمر چنین دستور داد که:«اگر چهار نفر نظری دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق کردند و سه نفر مخالفت نمودند، سه نفری که عبد الرحمان در میان ایشان نیست، گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر کسی توافق حاصل نکردند، همه ایشان را گردن بزن». در این سه روز مذاکرات زیادی انجام شد و نتیجه بین علی وعثمان مردّد شد. سرانجام، عبدالرحمن، عثمان را انتخاب کرد و عثمان، به خلافت رسید.
بخشش فراوان عثمان از بیت المال به خویشاوندانش که پیشاپیش توسط خلیفهٔ دوم پیش بینی شده بود، و مال اندوزی او، از علل طغیان مردم علیه او به شمار میرود. علاوه بر این دلایل، علی بن ابیطالب، بی تابی مردم در برافکندن عثمان از خلافت را دلیل دیگری بر قتل عثمان میداند. پس از کشته شدن عثمان به دست شورشیانی از مصر و کوفه و بصره، نظرها بر علی و طلحه بود. در این میان اهالی مصر متمایل به طلحه بودند و انصار، بصریان و کوفیان تمایل بر خلافت علی داشتند.
سرانجام، ابوالحسن علی ابن ابی طالب در ۱۹ ذیحجه سال ۳۵ برابر ۱۸ ژوئن ۶۵۶، به خلافت برگزیده شد.
علی علاوه بر اینکه در مسائل شرعی (بهخاطر وقوف بسیار زیاد او بر قرآن و سنت) و در فقه، تفسیر، سیاست، محل رجوع مسلمین (به خصوص خلیفه دوم) بود در سخنوری و ادبیات نیز چیره بود. مرتضی مطهری به نقل از محمد عبده سخن او را شیواترین سخن پس از قرآن میداند. به طوری که وابستگان بنی امیه، گفتارش را از حفظ میکردند، تا بیانشان شیوا شود.∗ بخشی از گفتارها و نوشتارهای وی در کتابی به نام نهج البلاغه جمعآوری شد. به گفتهٔ اروینگ، علی، شخصی دلیر، سخنور و بخشنده بود.
خلفای اموی، عباسی و فاطمی
پس از صلح حسن و معاویه، حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد میدانستند. سلاطین عثمانی هیچگاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.
اسلام در جهان
پیامبر اسلام زمانی که در مدینه بود، برای سران امپراتوریهای جهان نامه نگاری کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود. یکی از این نامهها خطاب به خسرو پرویز شاه ایران بود. پس از درگذشت محمد، مسلمانان در زمان خلیفه دوم به فرمان عمر، به ایران حمله کردند. و طی تقریباً ۱۰ سال ایران جز نواحی گیلان و مازندران گشوده شد.
اسلام به سرزمینهایی با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمینها که ندای برابری و بالندگی اسلام آنان را جذب کرده بود، برای فهم بیشتر کلام خدا به فراگیری زبان عربی پرداختند. به این ترتیب، برای نخستینبار یک زبان بینالمللی در گسترهٔ وسیعی از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادی کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندی در سرزمینهای اسلامی، احساس غربت نکند و برای دانشاندوزی به شهرهای مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربی باعث شد هر دانشمندی از دستاوردهای علمی دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمی، که برای پیشرفت دانش اهمیت زیادی دارد، امکانپذیر شود. ترجمهٔ آثار علمی تمدنهای پیشین به عربی باعث شد که برای نخستین بار بخش عمدهای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد.
اسلام و دیگراندیشهها
مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از جمله آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فروفرستاد.
در واقع مسلمانان معتقدند که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی است و این اصول در قرآن گردآمدهاند. متون اسلامی اینگونه بیان میکنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه از دینهای ابراهیمی به شمار میآیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و دیگر معتقدان به ادیان با منشأ الهی) به صورت «اهل کتاب» یاد میکند.
منتقدان
علی دشتی در کتاب «۲۳ سال» عقاید پایه مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد که قرآن از سوی خدا فرستاده نشده و تنها سخنان محمد و از روی وجدان پاکسیرت وی بودهاست و قرآن چیز تازهای برای ارائه نداشته بلکه تنها افکار و عقاید دیگر را به شکل خودش گردآوری کرده و با سخنان شخصی محمد خود را مدعی کلامخدابودن دانستهاست. البته پاسخهای فراوانی برای این کتاب توسط محققان و دانشمندان علوم اسلامی داده شدهاست.
شجاعالدین شفا هم در کتابهای «تولدی دیگر» و «پس از ۱۴۰۰ سال» ادیان سامی و دین اسلام را نقد کردهاست.احمد کسروی هم از منتقدان اسلام است.
الله
الله به معنی خداوند در زبان عربی است. مسلمانان الله را تنها خدای عالم میدانند. این کلمه توسط عربزبانان مسیحی و یهودی نیز در اشاره به خدا بهکار میرود؛ ولی در مغرب زمین، این کلمه بدلیل استفاده مسلمانان از آن شهرت یافتهاست.
این کلمه توسط اعراب بتپرست پیش از اسلام نیز برای اشاره به خدای خالق استعمال میشدهاست. مفاهیمی که به کلمه الله نسبت داده شده در بین مکاتب مختلف تفاوتهایی با هم دارد. قبل از اسلام الله تنها خدا نبود، بلکه یاران و همراهانی، پسران و دخترانی داشت. این مفاهیم با ظهور اسلام به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. در اسلام، الله نام برتر خداوند بوده؛ باور مسلمانان این است که تمامی نامهای دیگر الهی به این نام اشاره میکنند. الله یکتاست، تنها خدا بوده، و خالق توانای جهان میباشد. اعراب مسیحی جز الله کلمه دیگری برای اشاره به خدا ندارند. آنها به عنوان مثال از کلماتی مانند الله الاب (به معنی خدای پدر) استفاده میکنند. یک مسلمان واقعی بدون در نظر گرفتن نژاد و جنسیت خود، باید به یکتاو یگانه بودن الله به صورت قلبی، زبانی و عملی اعتقاد داشته و اعتقاد خود را توسط جمله شهادتین (اَشهدُ انْ لا اِلٰهَ الا الله و اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله) به معنای «گواهی میدهم، خدایی جز خدای یگانه (الله) نیست و گواهی میدهم، همانا محمد پیامبر خداست.» بیان کند. در علوم غریبه وقتی نام الله را طبق حروف ابجد محاسبه میکنند لام مشدد آن را یکی گرفته و این نام معادل ۶۶ میشود.
ریشهیابی
در ریشهیابی واژه آن را تشکیل شده از دو بخش ال (الف و لام تعریف) + اله (ایزد یا معبود) میدانند. خویشاوندهای کلمه الّله در بین زبانهای سامی دیگر مانند عبری و آرامی موجود است. برخی فرهنگها، کلمههای معادل آرامی الّله در زبان آرامی کتب مقدس را אֱלָהָא Ĕlāhā و فرم سریانی آن را ܐܰܠܳܗܳܐ ˀAlâhâ یا Ālōho دانستهاند. به هم چسباندن ال و اله در تشکیل الّله (خدا، فرم مذکر) مشابه به هم چسباندن ال و الهه در تشکیل «اللات» (خدا، فرم مؤنث) است.. در عمده دست نوشتههای قدیمی اعراب مسیحی یا یهودی پیش از اسلام، کلمه "الله" به صورت "الاله" ثبت شدهاست.
بهکارگیری
دوران پیش از اسلام
در دوران پیش از اسلام در مکه، الله بخوبی شناخته شده و ورای خدای یهودیان و مسیحیان، و بعنوان یک خدای بدوی و ساده مورد استفاده بود به طوری که او یکی از خدایان مکه بود. الله احتمالاً خدای برتر و مسلماً خدای آفریدگار بود. لات، منات و عزی دختران الله محسوب میشدند.
در اسلام
واژه «الله» به شکل مکتوب در رسمالخط عربی از احترام ویژهای نزد مسلمانان برخوردار است و بسیاری از ایشان دست زدن به این واژه را بدون وضو جایز نمیشمارند. از این رو بسیاری از مسلمانان هنگام نوشتن به جای این کلمه، «ا...» مینویسند. مثلاً «آیتا...» به جای «آیتالله». این رسم در میان یهودیان نیز برای نوشتن واژههایی که به خدا باز میگردند رایج است.
بقیه اعراب
پیش از اسلام، اعراب مسیحی و یهودی خدای خود را الله مینامیدند، همچنین دیگر نامهای خدا در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، اِل، الوهیم، یهوه و یهوه صبایوت است. پیشتر "الله" فقط برای جانشینی یهوه به کار میرفت. ابن میمون یهودی آن را تنها برای یهوه و نه برای الوهیم به کار بردهاست. همچنین مشرکان پیش از اسلام هم، یکی از خدایان و خالق اصلی هستی را الله میدانستند.
قرآن
قرآن کتاب اصلی دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده است. مسلمانان، قرآن را بزرگترین معجزهٔ محمد و روشنترین دلیل بر پیامبری او میدانند. قرآن اصلیترین منبع وحی در اسلام به شمار میآید و به زبان عربی است. کلمهٔ قرآن در لغت به معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره میکنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد.
محتوای قرآن در مورد خدا بر توحید و یگانگی او تاکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیکتر از رگ گردنش میداند، رابطهٔ انسان با خدا را بینیاز از واسطه میداند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان میدهد. قرآن پدیدههای طبیعی را نشانههایی (آیات) برای خدا میشمارد؛ دین و حقیقت را یکی میداند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم میداند. قرآن قوانین و حقوق در جامعهٔ اسلامی را نیز تعریف میکند. قرآن مومنان را به جهاد در راه خدا میخواند و آنان را به نیکوکاری، به ویژه در مورد مسکینان و یتیمان فرا میخواند.
مسلمانان براین باورند که قرآن یک بار به صورت کامل توسط جبرئیل در شب قدر بر محمد نازل گشته و سپس بار دیگر به صورت تدریجی بر او نازل شدهاست. از نظر تاریخی، دیدگاه غالب آن است که قرآن در زمان عثمان، خلیفهٔ سوم، تحت نظارت جمعی از صحابه به رهبری زید بن ثابت به صورت یک کتاب جمع گردید و نسخههایی از آن به مکه، دمشق، کوفه، و بصره ارسال گردید. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی قرن هشتم میلادی چاپ گردیده است.
به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانههای وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونهای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»
مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به نامهای «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»))، ذکر و فرقان میخواند.
ریشه یابی واژه قرآن
واژه قرآن ۷۰ بار در کتاب قرآن بکار رفته است. گفتارهای مختلف در معنی و ریشه یابی واژه قرآن عبارتند از:
قرآن اسم خاص کتاب مسلمانان و لفظی جامد است (شافعی).
قرآن هم ریشه با قرینه و معنای آن، همانند بودن آیاتش با یکدیگر است (فراء).
قرآن مشتق از قرن است; زیرا آیات و سورههای آن مقرون به یکدیگرند (اشعری و جمعی دیگر).
قرآن کلمهای است مهموز و از قرء به معنای جمع آوری، مشتق شده است; زیرا گردآورنده دستاوردهای کتب آسمانی گذشته است.گفته شده«قرآن» از ریشهٔ «قرء» گرفته شدهاست، و در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره میشود.(ابن اثیر و زجاج).
قرآن کلمهای است مهموز و از قرا به معنای تلاوت و قرائت گرفته شده است. (کیانی و جمعی دیگر).
قرآن ریشه عربی ندارداز واژه سریانی کرانا به معنی درس گرفته شده است.(بیشتر لغت شناسان غربی. فرهنگ ریشه یابی) اگر کرانا به معنی درس و خواندن باشد پس میتوان گفت قراء نیز از همان واژه سریانی اخذ شده است. بریتانیکا- بریتانیکا " -
نامهای قرآن
اسامی قرآن، از جمله امتیازاتش این است که چه اسمهای خود قرآن و چه اسمهایی که قرآن برای اشخاص یا برای بلاد معین کردهاست، دارای معانی خاص و مناسب با مسمّایش میباشد. برخلاف اسمایی که صرفاً از نظر لفظی اسم است ولی از نظر معنوی اسم نیست. چون اسم به معنای علامت است. علامت یا یک بعدی است مثل زید، که فلان شخص است، اما معنای زیدیّت در او اصلاً مطرح نیست. گاهی اوقات، هم از نظر لفظی اسم است و هم از نظر معنوی، مثل الله، اِله، رحمن، رحیم، اسماء ذات، اسماء صفات، اسماء فعل که تماماً هم از نظر لفظی، اشاره و علامت است و هم از نظر معنوی. سایر اسماء قرآن ـ که حدود چهل اسم در قرآن آمده ـ همه چنین است. از جمله:کتاب، قرآن، فرقان، مبین، بیان، تبیان، برهان، عظیم، عزیز، کریم، صراط مستقیم، حکم، ذکر، موعظه، نور، روح، مبارک، نعمت، بصائر، رحمت، حق، فصل، هادی، شفا، هدی، تنزیل، مُهین، قیّوم، بشیر، نذیر، حدیث، نجوم، حبل، مثانی و
قرآن خاتم کتب آسمانی
قرآن در چند آیه، خود را خاتم کتب آسمانی معرفی کرده و نزول کتاب آسمانی را پس از خود رد میکند:
وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(سوره انعام-۱۱۵). یعنی: و سخن پروردگارت : قرآن در حال راستی و عدالت، تمام شدهاست، و هیچ تغییر دهندهای (حتی خدا) برای کلمات او نیست، و او بسی شنوای بسیار دانا است.
محمد صادقی تهرانی در تفسیر ترجمان فرقان آوردهاست:
عبارت «و تمّت کلمة ربّک صدقاً و عدلاً»، آیات صدق و عدلِ آسمانی را که راهنمای راستی و عدالت است با نزول قرآن پایان یافته معرفی کرد. در نتیجه آنچه را که پس از قرآن به نام کتاب آسمانی خوانده شود کذب و ظلم خواندهاست. عبارت «و هو السّمیع العلیم» اشاره به این است که پروردگار، یاوهگوئیها و گزافگوییهای مدعیان کتابِ آسمانی پس از قرآن را میشنود و به انحراف و عجز آنان آگاه است.
همچنین، محمد حسین طباطبایی میگوید:
مراد از تمامیت کلمه - و خدا بهتر میداند - این است که این کلمه یعنی ظهور دعوت اسلامی با نبوت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نزول قرآن که مافوق همه کتابهای آسمانی است پس از آنکه روزگاری دراز در مسیر تدریجی نبوتی پس از نبوت دیگر و شریعتی پس از شریعت دیگر سیر میکرد به مرتبه ثبوت رسیده در قرارگاه تحقق قرار گرفت.
قرآن در جایی دیگر می گوید: اتْلُ ما أُوحِی إِلَیکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً. یعنی: آنچه را که از کتاب پروردگارت، سویت وحی شده (برایشان) بخوان و پیروی کن. کلمات آن : خدا و قرآن را هیچ تبدیل کنندهای نیست. جز او : خدا و کتابش هرگز پایگاه و پناهگاهی (وحیانی) نتوانی یافت.
آیه فوق با لفظ «لن» که در زبان عربی برای نفی ابدی استعمال میشود ابدیت قرآن را اثبات میکند و آن را تا انقراض بشریت به طور انحصار، هادی و پناه ره گم کردگان معرفی نمودهاست. به علاوه در سوره فصّلت، سخن از حاکمیت و غلبه کلّی قرآن بر عموم کتب پیامبران است:
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ (۴۱) لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ (۴۲). یعنی: کسانی که به این یادواره : قرآن -چون بدیشان رسید- کفر ورزیدند(به کیفر خود میرسند) و براستی این کتابی است عزیز : چیره(علیه معارضان) (۴۱). از پیش رویش و از پشت (سرش) باطل سویش نیاید؛ فرو فرستادهای پیاپی از حکیمی بسی ستودهاست (۴۲).
در سوره نحل، قرآن با تبیان کل شیء بودن توصیف شده: نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِین. یعنی: این کتابی را به تدریج بر تو فرو فرستادیم در حالی که برای هر چیزی روشنگر است، و (نیز) هدایت و رحمت و بشارت برای ایمان آورندگان است (۸۹).
و با عبارت دیگر: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیء. یعنی: ما هیچ چیزی را در کتاب (تکوین و تشریع) فروگذار نکردیم (۳۸).
و نیز: وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِین. یعنی: و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر ثبت است(۵۹).
علی بن ابی طالب نیز با اشاره به خاتمیت قرآن میفرماید: کِتَابُ اللَّهِ بَینَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یعْیا لِسَانُهُ وَ بَیتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ. یعنی: کتاب خدا در برابر شما است، این کتاب گویندهای است که هیچگاه از تکلم باز نمیایستد (تا انقراض جهان رهبر آدمیان است) و خانهای است که پایههایش ویران ناشدنی است و عزت و عظمتی است (برای انسانیت) و غلبه و سیطرهای است بر عموم کتب که هیچگاه یارانش مغلوب و منکوب نمیگردند.
و نیز: وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی. یعنی: این بدانید که پس از تابش انوار هدایت قرآن هرگز هیچکس به کتاب و قانوان دیگری نیاز ندارد و به جز قرآن قانون دیگری نیست که نیازمندیهای دینی و روحانی را رفع کند.
و نیز: بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ... لَا یعْوَجُّ فَیقَامَ وَ لَا یزِیغُ فَیسْتَعْتَب. یعنی: بر شما باد که فقط به کتاب الله (قرآن) تمسّک جوئید که پیوندی است متین و ناگسستنی میان خدا و بندگان. نوری است که حقایق را آشکار میکند، کجی در آن نیست تا نیازی به تصحیح داشته باشد. انحرافی در آن راه ندارد تا مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد.}}.
ساختار
ساختار اصلی قرآن -توقیفی- شامل؛ سوره (114 سوره) و بصورت خردتر، آیه (کلاً 6236 آیه) می باشد و مشهورترین ساختار قراردادی با حفظ تناسب تقسیم قرآن به سی جزء مساوی از نظر حجم می باشد.
رشتههای درسی رایج در این مراکز در درجه اول فقه، اصول فقه، ادبیات عرب و در کنار آنها کلام، حدیث، رجال، تفسیر، تاریخ اسلام، منطق، فلسفه، اخلاق و به ندرت عرفان، طب، ریاضیات (خصوصا هیئت که همان هندسه کروی است) و نجوم میباشد.

دانشآموختگان این مراکز روحانی و شاغلین به تحصیل طلبه نامیده میشوند. این طلاب پس از گذراندن دوره مقدماتی و سپس دوره آموزشی سطح عالی به درس خارج وارد میشوند که در این دوره طلاب کتاب خاصی را آموزش نمیبینند و امتحان کتاب خاصی را نمیدهند بلکه این دوره برای تمرین و کارورزی و تحقیق و آموزش روش نظریهپردازی در علوم دینی است که درصورت تکمیل آن مجتهد میشوند. مجتهد کسی است که در فهم علوم دینی متخصص و صاحبنظر باشد. مجتهدین تراز اول که شرایط تقلید را داشته باشد و مورد رجوع بسیاری از شیعیان برای شناخت احکام شرعی باشند مرجع تقلید نام دارند. این مراجع علاوه بر ارائه احکام شرعی به پرورش طلاب در دروس عالی خارج میپردازند.شیوه تحصیل حوزههای علمیه از دوران گذشته به ارث رسیده و با اعمال تغییراتی هنوز اعمال میشود. در نظام آموزشی حوزه، طلاب همزمان با تحصیل به آموزاندن کتابهای پیشین اشتغال دارند. همچنین علاوه بر شرکت در نشست درس استادان، به مباحثه با دیگر طلاب در موضوعات درسی میپردازند. مباحثه که یکی از پایههای حوزههای علوم دینی است بین دو یا بیش از دو طلبه (معمولا کمتر از پنج نفر) انجام میشود که در ان طلاب به بیان نتیجه درس استاد یا تحقیق خودشان در زمینه شاخههای مختلف علوم دینی به همبحث خودشان میپردازند و همبحث(ها) نیز به نقد و بررسی نظر او میپردازند و به همین نحو در مورد مسائل مختلف علوم دینی به بحث و تبادل نظر میپردازند. انجام مباحثه از همان ابتدای طلبگی مورد تأکید فراوان اساتید میباشد. مهمترین کتب درسی حوزه شامل شرح لمعه دمشقیه، اصول فقه، فرائدالاصول (رسائل)، مکاسب و کفایةالاصول میباشد.
دورههای تحصیل
دوره های تحصیلی شامل مقدمات، سطح عالی و دوره های عالی (خارج) می شود. طلاب میتوانند در کنار نظام آموزشی متداول حوزه در مراکز تخصصی وابسته به حوزه به تحصیل تخصصیتر و گستردهتر علوم مرتبط به تحصیلات حوزوی بپردازند. همچنین مؤسسات آموزش عالی وابسته به حوزه نیز که مرتبط با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری هستند امکان تحصیل تخصصی طلاب در رشتههای مرتبط با تحصیلات حوزوی را فراهم میکنند.
مقاطع تحصیل علوم دینی در حوزههای علمیه (چه برای طلابی که مدرک دیپلم را دارند و چه برای طلابی که مدرک زیر دیپلم را دارند) به صورت زیر است:
سطح یک (مقدمات): شش سال دروس عمومی معادل کاردانی
سطح دوم (سطح عالی): سه سال دروس تخصصی معادل کارشناسی
سطح سوم (سطح عالی): یک سال دروس تخصصی و به علاوه نوشتن پایاننامه معادل کارشناسی ارشد
سطح چهارم: حضور در دروس خارج و شرکت در چهار دوره مصاحبه شفاهی و نوشتن پایاننامه معادل دکتری
مدرک نهایی حوزه اجتهاد است که از سوی مراجع جامع الشرایط وجامعه مدرسین حوزه صادر می گردد.
فهرست حوزههای علمیه مطرح شیعیان
حوزه علمیه قم
حوزه علمیه نجف
حوزه علمیه خراسان
حوزه علمیه اصفهان
حوزه علمیه تهران
مدرسه گلشن نیشابور
مدرسه فضل بن شاذان نیشابور
حوزه علمیه جهرم
حوزه علمیه میبد
مدرسه سپهدار
مدرسه آقا ضیاءالدین
مدرسه حاج محمدابراهیم
اسلام
اسلام، دینی یکتاپرستانهو از دینهای ابراهیمی است. به پیروان اسلام «مسلمان» میگویند. هماکنون اسلام از دید شمار رسمی پیروان، در جایگاه دوم در جهان جای دارد.
مسلمانان براین باورند که خداوند، قرآن را به محمد از طریق فرشته ای به نام جبرئیل فروفرستادهاست. به باور مسلمانان خدا بر بسیاری از پیامبران، وحی فرستاده و محمد آخرین آنان است. مسلمانان محمد را اعادهکننده ایمان توحیدی خالص ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران میدانند و معتقدند که اسلام کاملترین و آخرین آیین الهی است.
پال فریدمن میگوید: «اسلام به معنی تسلیم در برابر خداست. اسلام دین قانون و عمل است، نه ریاضت و رهبانیت. اسلام یک دین میانهرو است؛ تشویق به کمک به فقیران میکند ولی تشویق به ترک دنیا نمیکند. اسلام بر رفتار درست تاکید میکند: شرابخواری و قمار منع شدهاند و مسلمان موظف است از خوردن غذای حرام خودداری کند. مسلمان میتواند مستقیماً با خدا راز و نیاز کند و لزوماً نیازی به واسطه فیض نیست. مسجد تنها مکان تجمع است و مانند کلیسا دارای قدرت مذهبی نیست. اسلام، برخلاف یهودیت، پس از ظهور به سرعت دینی جهانی میشود و مردم را به مسلمانشدن تشویق میکند ولی اصرار زیادی بر مسلمانکردن ندارد.»
اسلام نسبت به ادیان اصلی و پرجمعیت دنیا جدیدترین دین است و حدود یک میلیارد و دویست میلیون نفر پیرو دارد که دومین دین پرجمعیت دنیا به شمار میآید. اسلام سریعترین دین از لحاظ گسترش و رشد در میان ادیان دنیا است. گستره جغرافیایی اسلام از غرب آفریقا تا جنوب شرق آسیا است، همچنین جوامع اقلیتهای مسلمان نیز در سرتاسر جهان پراکنده هستند. اسلام دومین یا سومین دین پر جمعیت در اروپا و قاره آمریکا میباشد.
واژه شناسی
اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) است و معنی لغوی این ریشه «سالم شدن» و «رهایی یافتن از آفات» است. واژه «سلام» نیز مشتق شده از همین ریشه است. با توجه به معنی اسلام، «مسلم» (در فارسی: مسلمان) یعنی کسی که خدا را خالصانه و بی ریا میپرستد و اختیار خود را تسلیم امر و نهی او میکند.
باورها
معارف اسلامی به سه بخش کلی تقسیم میشوند:
اصول عقاید: باورهای بنیادین فکری (اصول دین یا عقاید) که توحید، اساسی ترین آنها است.
اخلاق: توصیههای اخلاقی که برخی از آنها، عبارتند از: عدالت، شجاعت و عفت.
احکام فقهی: فرامین عملی و عبادی که اساسی ترین آنها (فروع دین یا فقه اصغر) هستند. فرامین عملی آداب، مناسک و عبادات را دربرمیگیرد.
عقاید را در علم کلام، احکام را در علم فقه و اخلاق را در علم اخلاق شرح و بسط میدهند.
اصول عقاید
از بنیادیترین باورهای مسلمانان تحت عنوان اصول دین یاد میشود. اصول دین نزد مسلمانان سه عدد هستند اعتقاد به هر کدام از این اصول، باورهایی را به عنوان زیر شاخه موجب میشود:
توحید: یعنی اعتقاد به یگانگی خداوند و اعتقاد به صفات او.
نبوت: یعنی اعتقاد به ضرورت فرستادن پیامبران از سوی خداوند برای راهنمایی بشر.(و اعتقاد به پیامبری محمد).
معاد: یعنی اعتقاد به وجود جهانی که بعد از فروپاشی این جهان کنونی، نمایان میشود و در آن جهان نیکان و بد کرداران به سزای کردار خویش میرسند.
در میان این اصول آنچه ریشه بقیهاست، توحید میباشد، به طوری که دین شناسان مسلمان میکوشند تا با اثبات آن بقیه اصول و فروع را ثابت کنند شیعیان علاوه بر این سه اصل، به عدل و امامت نیز به عنوان اصلهای چهارم و پنجم معتقدند.
الله
الله نام ویژهٔ خدای یکتا در قرآن و نوشتارهای اسلامی است. با این حال فارسیزبانان معمولاً از واژهٔ خدا استفاده میکنند. به باور مسلمانان خداوند در اسلام به زبان اصلی که همان زبان عربی فصیح (زبان قرآن) است ۱۰۰۱ نام دارد که یک نام خداوند، اسم اعظم است. بیشتر اسامی خدا، در اسلام، نشاندهندهٔ برتری مطلق است.
شناخت خداوند اصلی ترین باور مسلمانان است و همین موضوع است که این دین را در میان سایر ادیان ابراهیمی متمایز ساخته. خلاصه باور مسلمانان به خدا را میتوان در جملهای از قرآن دید که در آن گفته میشود:
ِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر (ترجمه: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست)–۱۱
که در تفسیر آن از علی بن ابی طالب نقل شده که آن را توصیف قابل قبول خدا دانستهاست و مفسرین هم به تبعیت از وی گفتهاند: «این جمله در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خدا است که بدون توجه به آن به هیچیک از اوصاف پروردگار نمیتوان پی برد»
شهادتین
پذیرش اسلام از سه روش امکان دارد: گفتن شهادتین، با انجام دادن کارهای ویژه مسلمانان، اسلام با پیروی از اعمال مسلمانان. شهادتین: «اشهد ان لا اله الا الله» و«اشهد ان محمدرسول الله»
قرآن
قرآن، کتاب مقدس مسلمان است و به زبان عربی نوشته شدهاست، که طبق مندرجات آن و باور مسلمانان توسط وحی الهی به محمد فروفرستاده شد.
به اعتقاد مسمانان «قرآن وحی نامه اعجازآمیز الهی است، که به زبان عربی واژه به واژه توسط فرشته وحی، جبرئیل امین، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام هم اجمالاً یکباره، و هم کمکم در طول ۲۳ سال نازل شدهاست.»
این کتاب معتبرترین متن دینی نزد مسلمانان است و مسلمانان آن را «معجزه» و «سند اثبات پیامبری» محمد میدانند.
اغلب مذاهب اسلامی بر درستی متن آن اتفاق نظر دارند و اختلافات در نحوه خواندن متن، تفسیر و گاهی، ترتیب آن است. میزان این اتفاق نظر به اندازهایست که شیعیان دوازدهامامی ایران و وهابیان عربستان رسمالخط واحدی از قرآن را بهکار میبرند. مسلمانان روی بیخطابودن قرآن تاکید دارند. مفسرین اهل سنت بصورت تاریخی همواره معتقد بودند که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بیان کردهاست و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفتهاست. مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به عنوان «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»)) میخواند.∗
خاتمیت اسلام
از دیدگاه مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی است. خاتمیت به این معناست که اسلام در بر دارنده تمام آن مطالبی است که باید از طریق وحی برای انسان بیان شود. {قرآن دین اسلام را به عنوان خاتم ادیان الهی معرفی میکند:
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ.
یعنی اگر شریعت اسلام را در یکسو و سایر شرایع آسمانی را که برای سراسر حیات بشر در دورانهای گذشته مقدّر شدهاست در طرف دیگری بگذاریم، شریعت اسلام از همه آنها استوارتر است که این خود معنی خاتمیت و شریعت آخرین است.
قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِین.
به جهانیان بگو: پروردگار مرا به راهی راست رهبری فرموده و آن دینی است قیم و زوالناپذیر که بنیادش از همان سنت و رویه ابراهیم است. در سوره بینه پس از آنکه میفرماید "مشرکین دست از عقیده باطل خود برنمیدارند جز آنکه فرستاده خدا با آیات و بینات فرا رسد و آیات کتاب قیم را برایشان بخواند. اینان دستوری ندارند جز آنکه خدای را با نیت پاک پرستش کنند، نماز بخوانند و... ، میفرماید: ذلِکَ دِینُ الْقَیمَة. این آیین –اسلام- دینی است قیم و زوالناپذیر.
در سوره آل عمران:
وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین. هر که جز آیین اسلام در جستجوی آیین دگر آید، تا اید و انقراض جهان از او پذیرفته نیست و بروز رستاخیز از زیانکاران است.
در سوره مائده:
الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً. امروز که پیامبر اسلام عهدهدار هدایت بشر است، دین را برای شما تکمیل و نعمت را برای شما تمام کردم، و خشنودم که برای همیشه بر دین اسلام باقی باشید. روشن است که آیات فوق آیین اسلام را پابرجاترین راه هدایت و دین قیم و زوالناپذیر و گرویدن به غیر آن را تا انقراض جهان غیرقابلقبول دانسته و او را کمال و بلوغ دیانت و تمام نعمت معرفی کردهاست.
در روایاتی از ائمه اسلام: نیز به ابدیت آیین اسلام تصریح شدهاست از جمله علی بن ابیطالب گوید:
إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ... ثُمَّ جَعَلَهُ لَا انْفِصَامَ لِعُرْوَتِهِ وَ لَا فَکَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِهِ} اسلام همان آیینی است که پروردگار بزرگ آن را در میان ادیان برگزیده و قوانین آن را به اندازهای استوار فرموده که دستاویز آن پایان ناپذیر و حلقهاش گسستنی نیست. اساس و بنیادش انهدام نمیپذیرد و ارکانش زایل و نابود نمیگردد. درختش هرگز از ریشه بیرون نیاید این چنین مدنش نیز هیچ وقت پایان نمیپذیرید.
فروع عملیه
تقویم و اوقات شرعی
اوقات شرعی، به زمانهای مشخص و دقیقی از شبانه روز، گفته میشود که شخص دیندار، در آن زمانها، رفتار دینی زماندار خود را انجام میدهد. محاسبه دقیق زمانهای شرعی، از دیرباز، نزد منجمان، رایج بودهاست.
اذان
اهل سنت، عقیده دارند که نخستین بار، اذان در مدینه خوانده شد و حمزه این پیشنهاد را به محمّد داد. در حالی که برخی دیگر، طبل، بوق یا زنگ را برای دعوت مردم به نماز، پیشنهاد کرده بودند. اهل سنت، همچنین بر این باور هستند که بعضی عبارات اذان، مانند «الصلوة خیر من النوم» را عمر بن خطاب افزودهاست. این در حالی است که شیعیان اذان را عبادتی میدانند که از جانب خدا تعیین گردیده و تغییر در جملات اذان را بدعت میدانند، شیعیان همچنین از لفظ اشهد ان علی ولیالله و اشهد ان علی حجت الله در اذان استفاده میکنند ولی هیچ دلیلی از پیامبر مبنی بر کاربرد این الفاظ در نماز ثابت نشده است همچنین عقیده شیعه این است که محمّد پیش از هجرت، برای تمام نمازهای واجب خود، اذان میگفتهاست. در ایران، اغلب اذان را در آواز بیات ترک در گوشه روحالارواح میخواندهاند. در مراسم تعزیه، اگر اذان گفته شود، به آواز کردی است. اولین اذان سال در یکم هجری و در مدینه بود. در مسند ابوداود به اسناد صحیح از عبدالله پسر زید پسر عبد ربه انصاری آمده که او برای اولین بار پیشنهاد اذان را به محمد داده و محمد از او پذیرفته است.
تاریخ اسلام
محمد
ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (۵۷۰ - ۶۳۲)، بنیانگذار و پیامبر دین اسلام است. درباره زندگی محمد گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخی آمدهاست، ولی مانند هر شخصیت مهم تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. از اینروی که محمد، از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ بشری است؛ زندگانی، اعمال و افکار او در طی قرنها، بین موافقان و مخالفانش محل اختلاف و منازعه بودهاست. در دوران جوانیاش، او را امانتدار میدانستند و «محمد امین» خطاب میکردند.
در قرون وسطی، محمد در تصور عمومی غربیان بت یا خدایی پنداشته میشد که توسط مسلمانان پرستیده میشود. پس از اصلاحات پروتستانی، تصور غرب از محمد تغییر کرد، و در نگاه عمومی آنان به شخصی متقلب، مکار و خودخواه تبدیل شد.
پیش از پیامبری
در جوانی همراه گروهی از جوانان قبایل دهگانه مکه، درصدد برآمده بودند تا با ایجاد گروهی از پاسبانهای داوطلب، اجازه ندهند تا حق ستمدیدگان توسط ستمکاران پایمال شود. نام پیمان این نیروهای داوطلب حلفالفضول (پیمان جوانمردان)، و محمد از شمار موسسان آن بود. او به این موضوع، که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشتهاست افتخار میکرد.
پیامبری در مکه
خدیجه همسرش، نخستین کسی بود که به وی ایمان آورد و پس از وی علی بن ابیطالب پسر عمو، و زید بن حارث پسر خواندهاش. شیعیان بر این باورند که طبق اسناد و مدارکی؛ محمد بارها در معرض عموم علی را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده که از مهمترین این اسناد به «زمان دعوت از نزدیکان» (عشیره الاقربین)، و به آخرین سفر حج در غدیر خم اشاره میکنند و میگویند که در آن زمان حتی عمر و ابوبکر و دیگر صحابه با علی بیعت کردهاند. سنیها این قضیه را منکرند، ولی علی را نیز همچون دیگر صحابه محترم میشمارند. و نیز گفته میشود که جعفر ابن ابوطالب، زید (تنها مسلمانی که بجز محمد، نامش در قرآن آمده)، ابوذر، ابوبکر و زبیر نیز از زمره دیگر نخست ایمان آورندگان به اسلام بودند.
اولین مسلمانان
پس از شخص محمد امین پیامبر اسلام اولین زن، خدیجه همسر وی، و اولین مرد، علی امام اول شیعیان، و سپس ابابکر، زید بن حارث، اباذر غفاری، سعد بن ابیوقاص، لبابه دختر حارث، عبدالرحمن بن عوف، ابوعبیده جراح، عبدالله بن مسعود، عمار بن یاسر و سمیه مادر وی، در منابع با اختلاف در پسی و پیشی ذکر شدهاند.
محمد تا سه سال پس از بعثت دعوت خود را آشکار نکرد. اولین گروهی که محمد آنها را آشکارا به اسلام دعوت نمود، بستگان خودش بودند. پس از آن به کوه صفا رفت، و تمام قریش را به پذیرش اسلام فراخواند.
پس از مدتی سران قریش تصمیم به مقابله با وی گرفتند. اولین اقدام آنها گفتگو با ابوطالب بود. سران قریش پس از آنکه کمک خواستن از ابوطالب را بیهوده دیدند، تصمیم به یاری جستن از یهودیان مدینه گرفتند، ایشان، سه سؤال را برای پرسش از محمد، مطرح کردند و گفتند اگر وی پاسخ را بداند، در پیامبری او شکی نیست. محمد درست زمانی که سران قریش احساس پیروزی میکردند، پاسخ آن پرسشها را داد.
پیامبری در یثرب
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، قریشیان برای کشتن محمد نقشهای را طرح کردند. محمد به کمک علی ایشان را گمراه کرد، و به همراه ابوبکر از مکه بیرون رفت. به این سان، در سال ۶۲۲ میلادی (برابر با سال سیزدهم پس از آغاز دعوت خود) وی به مدینه که آبادی بزرگی بود هجرت کرد. همراهانی که با وی از مکه به مدینه مهاجرت کردند مهاجران، و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند انصار نامیده شدند. این هجرت مبدا تقویم اسلامی شد.
به نوشته محمود طالقانی مسلمانان، معتقد به ذکر مشخصات پیامبری محمد در کتابهای مقدس پیش از او هستند، در حالی که یهودیان و مسیحیان چنین موضوعی را نپذیرفتند. او سبب هجرت اقوامی از یهودیان را به سرزمین حجاز، و سکونت در دهکدهٔ گمنام و بی نام و نشان یثرب را ناشی از همین پیشبینیها و پیشگوییها میداند.
مرگ
محمد چند ماه پس از حجة الوداع مریض شد، و چند روزی از سردرد و ضعف رنج برد. در روزی دوشنبه که محمد سخت بیمار بود و نتوانست از خانه بیرون رود، ابوبکر به پیشنمازی با مسلمانان نماز خواند. محمد سرانجام در همان روز دوشنبه ۲۸ صفر برابر با ۸ ژوئن ۶۳۲، در حالی که ۶۳ سال زیسته بود از دنیا رفت. پس از درگذشت محمد، ابوبکر وارد مسجد شد و آیهای از قرآن را با این مضمون خواند: «محمد نیست مگر فرستادهای که پیش از او فرستادگان آمده و رفتهاند؛ پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود به سوی گذشتگانتان بازخواهید گشت؟ و هر کس بازگردد به خدا آسیبی نمیزند، و خدا سپاسگزاران را پاداش میدهد. سپس گفت:
ای مردم، هر کس محمد را میپرستد، پس بداند همانا محمد مرده است و هر کس خدای محمّد را میپرستد، بداند که او زندهای است که هرگز نمیمیرد.
او را در خانه عایشه همسرش دفن کردند. مسجدی که بعدها به محل دفنش افزوده شد، به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شد.»آلعمران ۱۴۴
خلفای راشدین
ابوبکر، از صحابه و دوستان محمد، برای نخستین بار، لقب «صدیق» را از او دریافت کرد. او، هنگامی که اسلام را پذیرفت، حدود ۴۰ سال سن داشت. پس از درگذشت محمد، اتحاد میان مهاجران، به خصوص زمینهسازی عمر و ابوعبیده بن جراح، کار را برای تصدی مقام خلافت توسط ابوبکر، هموار کرد. هر چند منذر بن ارقم در دفاع از علی بن ابیطالب سخن راند، ولی عدم حضور بنی هاشم باعث شد تا سرانجام، در حالی که علی بن ابیطالب، به تغسیل و تدفین ایشان مشغول بود اهل سقیفه کار را تمام کرده و از هر عملی که موجب سستی پایههای بیعت با ابوبکر شود، جلوگیری کنند.
عمر بن خطاب (به عربی: ابو حفص عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبد العزي)، از قدرتمندترین خلفای راشدین و از بزرگترین فرمانروایان مسلمان در طول تاریخ اسلام میباشد که تحت فرمان او، سرزمین بینالنهرین و سوریه را فتح شده و استیلای بر پارس و مصر آغاز شد.. عمر پس از ابوبکر در سال ۶۳۴ میلادی، به خلافت رسید و نخستین کسی بود که لقب «امیرالمؤمنین» را برای خود برگزید. در منابع اهل تسنن ادعا شده است، در سال هفتم پس از مرگ محمد، عمر با ام کلثوم دختر علی ابن ابی طالب ازدواج کرد. ولی شیعیان ادعا میکنند که عمر قاتل فاطمه زهرا است و علی دخترش را هرگز به ازدواج قاتل همسرش درنیاورد. عمر بن خطاب، در طول ده سال خلافت خود، زندگی اقتصادی سادهای داشت و از تجمل گرایی سخت متنفر بود. بارها کارگزاران خود را به دلیل تجمل گرایی برکنار، توبیخ یا جریمه کرد. از جمله خصوصیات عمر بن خطاب سختگیری او در مورد غیر عرب بود؛ به عنوان مثال چنانچه در منابع اهل سنت ذکر شدهاست وی دستور داده بود که سهم بیت المال غیر عربها برابر سهم بردگانِ عرب باشد و نیز اگر مرد عرب از عجم زن گرفت و بچهای از این ازدواج به دنیا آمد، چنانچه آن بچه در بلاد عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث میبرد و اگر در سرزمین غیر عرب به دنیا بیاید از پدرش ارث نمیبرد ویا از ورود غیر عربها به پایتخت حکومت اسلامی که شعار برابری نژادها را داشت منع کرد او توسط یک ایرانی به نام پیروز نهاوندی کشته شود. عمر، در اخرین روزهای عمر خود، شش تن از صحابه را مامور نمود تا در مدت سه روز خلیفه سوم را تعیین کنند. این شش تن، عبارت بودند از: علی بن ابیطالب، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، زبیر بن عوام، طلحة بن عبید اللّه و سعد بن ابیوقاص. عمر چنین دستور داد که:«اگر چهار نفر نظری دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق کردند و سه نفر مخالفت نمودند، سه نفری که عبد الرحمان در میان ایشان نیست، گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر کسی توافق حاصل نکردند، همه ایشان را گردن بزن». در این سه روز مذاکرات زیادی انجام شد و نتیجه بین علی وعثمان مردّد شد. سرانجام، عبدالرحمن، عثمان را انتخاب کرد و عثمان، به خلافت رسید.
بخشش فراوان عثمان از بیت المال به خویشاوندانش که پیشاپیش توسط خلیفهٔ دوم پیش بینی شده بود، و مال اندوزی او، از علل طغیان مردم علیه او به شمار میرود. علاوه بر این دلایل، علی بن ابیطالب، بی تابی مردم در برافکندن عثمان از خلافت را دلیل دیگری بر قتل عثمان میداند. پس از کشته شدن عثمان به دست شورشیانی از مصر و کوفه و بصره، نظرها بر علی و طلحه بود. در این میان اهالی مصر متمایل به طلحه بودند و انصار، بصریان و کوفیان تمایل بر خلافت علی داشتند.
سرانجام، ابوالحسن علی ابن ابی طالب در ۱۹ ذیحجه سال ۳۵ برابر ۱۸ ژوئن ۶۵۶، به خلافت برگزیده شد.
علی علاوه بر اینکه در مسائل شرعی (بهخاطر وقوف بسیار زیاد او بر قرآن و سنت) و در فقه، تفسیر، سیاست، محل رجوع مسلمین (به خصوص خلیفه دوم) بود در سخنوری و ادبیات نیز چیره بود. مرتضی مطهری به نقل از محمد عبده سخن او را شیواترین سخن پس از قرآن میداند. به طوری که وابستگان بنی امیه، گفتارش را از حفظ میکردند، تا بیانشان شیوا شود.∗ بخشی از گفتارها و نوشتارهای وی در کتابی به نام نهج البلاغه جمعآوری شد. به گفتهٔ اروینگ، علی، شخصی دلیر، سخنور و بخشنده بود.
خلفای اموی، عباسی و فاطمی
پس از صلح حسن و معاویه، حکومت به بنی امیه و سپس به بنی عباس رسید. عبدالرحمان سوم و جانشینانش در آندلس، فاطمیان، حفصیان و مرینیان نیز خود را جانشین محمد میدانستند. سلاطین عثمانی هیچگاه رسماً خلیفه نبودند. تنها عبدالمجید دوم از ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۴ خود را خلیفه تمامی مسلمانان خواند.
اسلام در جهان
پیامبر اسلام زمانی که در مدینه بود، برای سران امپراتوریهای جهان نامه نگاری کرد و آنها را به اسلام دعوت نمود. یکی از این نامهها خطاب به خسرو پرویز شاه ایران بود. پس از درگذشت محمد، مسلمانان در زمان خلیفه دوم به فرمان عمر، به ایران حمله کردند. و طی تقریباً ۱۰ سال ایران جز نواحی گیلان و مازندران گشوده شد.
اسلام به سرزمینهایی با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمینها که ندای برابری و بالندگی اسلام آنان را جذب کرده بود، برای فهم بیشتر کلام خدا به فراگیری زبان عربی پرداختند. به این ترتیب، برای نخستینبار یک زبان بینالمللی در گسترهٔ وسیعی از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادی کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندی در سرزمینهای اسلامی، احساس غربت نکند و برای دانشاندوزی به شهرهای مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربی باعث شد هر دانشمندی از دستاوردهای علمی دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمی، که برای پیشرفت دانش اهمیت زیادی دارد، امکانپذیر شود. ترجمهٔ آثار علمی تمدنهای پیشین به عربی باعث شد که برای نخستین بار بخش عمدهای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد.
اسلام و دیگراندیشهها
مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از جمله آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فروفرستاد.
در واقع مسلمانان معتقدند که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی است و این اصول در قرآن گردآمدهاند. متون اسلامی اینگونه بیان میکنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه از دینهای ابراهیمی به شمار میآیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و دیگر معتقدان به ادیان با منشأ الهی) به صورت «اهل کتاب» یاد میکند.
منتقدان
علی دشتی در کتاب «۲۳ سال» عقاید پایه مسلمانان را مورد انتقاد قرار داد که قرآن از سوی خدا فرستاده نشده و تنها سخنان محمد و از روی وجدان پاکسیرت وی بودهاست و قرآن چیز تازهای برای ارائه نداشته بلکه تنها افکار و عقاید دیگر را به شکل خودش گردآوری کرده و با سخنان شخصی محمد خود را مدعی کلامخدابودن دانستهاست. البته پاسخهای فراوانی برای این کتاب توسط محققان و دانشمندان علوم اسلامی داده شدهاست.
شجاعالدین شفا هم در کتابهای «تولدی دیگر» و «پس از ۱۴۰۰ سال» ادیان سامی و دین اسلام را نقد کردهاست.احمد کسروی هم از منتقدان اسلام است.
الله
الله به معنی خداوند در زبان عربی است. مسلمانان الله را تنها خدای عالم میدانند. این کلمه توسط عربزبانان مسیحی و یهودی نیز در اشاره به خدا بهکار میرود؛ ولی در مغرب زمین، این کلمه بدلیل استفاده مسلمانان از آن شهرت یافتهاست.
این کلمه توسط اعراب بتپرست پیش از اسلام نیز برای اشاره به خدای خالق استعمال میشدهاست. مفاهیمی که به کلمه الله نسبت داده شده در بین مکاتب مختلف تفاوتهایی با هم دارد. قبل از اسلام الله تنها خدا نبود، بلکه یاران و همراهانی، پسران و دخترانی داشت. این مفاهیم با ظهور اسلام به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. در اسلام، الله نام برتر خداوند بوده؛ باور مسلمانان این است که تمامی نامهای دیگر الهی به این نام اشاره میکنند. الله یکتاست، تنها خدا بوده، و خالق توانای جهان میباشد. اعراب مسیحی جز الله کلمه دیگری برای اشاره به خدا ندارند. آنها به عنوان مثال از کلماتی مانند الله الاب (به معنی خدای پدر) استفاده میکنند. یک مسلمان واقعی بدون در نظر گرفتن نژاد و جنسیت خود، باید به یکتاو یگانه بودن الله به صورت قلبی، زبانی و عملی اعتقاد داشته و اعتقاد خود را توسط جمله شهادتین (اَشهدُ انْ لا اِلٰهَ الا الله و اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله) به معنای «گواهی میدهم، خدایی جز خدای یگانه (الله) نیست و گواهی میدهم، همانا محمد پیامبر خداست.» بیان کند. در علوم غریبه وقتی نام الله را طبق حروف ابجد محاسبه میکنند لام مشدد آن را یکی گرفته و این نام معادل ۶۶ میشود.
ریشهیابی
در ریشهیابی واژه آن را تشکیل شده از دو بخش ال (الف و لام تعریف) + اله (ایزد یا معبود) میدانند. خویشاوندهای کلمه الّله در بین زبانهای سامی دیگر مانند عبری و آرامی موجود است. برخی فرهنگها، کلمههای معادل آرامی الّله در زبان آرامی کتب مقدس را אֱלָהָא Ĕlāhā و فرم سریانی آن را ܐܰܠܳܗܳܐ ˀAlâhâ یا Ālōho دانستهاند. به هم چسباندن ال و اله در تشکیل الّله (خدا، فرم مذکر) مشابه به هم چسباندن ال و الهه در تشکیل «اللات» (خدا، فرم مؤنث) است.. در عمده دست نوشتههای قدیمی اعراب مسیحی یا یهودی پیش از اسلام، کلمه "الله" به صورت "الاله" ثبت شدهاست.
بهکارگیری
دوران پیش از اسلام
در دوران پیش از اسلام در مکه، الله بخوبی شناخته شده و ورای خدای یهودیان و مسیحیان، و بعنوان یک خدای بدوی و ساده مورد استفاده بود به طوری که او یکی از خدایان مکه بود. الله احتمالاً خدای برتر و مسلماً خدای آفریدگار بود. لات، منات و عزی دختران الله محسوب میشدند.
در اسلام
واژه «الله» به شکل مکتوب در رسمالخط عربی از احترام ویژهای نزد مسلمانان برخوردار است و بسیاری از ایشان دست زدن به این واژه را بدون وضو جایز نمیشمارند. از این رو بسیاری از مسلمانان هنگام نوشتن به جای این کلمه، «ا...» مینویسند. مثلاً «آیتا...» به جای «آیتالله». این رسم در میان یهودیان نیز برای نوشتن واژههایی که به خدا باز میگردند رایج است.
بقیه اعراب
پیش از اسلام، اعراب مسیحی و یهودی خدای خود را الله مینامیدند، همچنین دیگر نامهای خدا در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، اِل، الوهیم، یهوه و یهوه صبایوت است. پیشتر "الله" فقط برای جانشینی یهوه به کار میرفت. ابن میمون یهودی آن را تنها برای یهوه و نه برای الوهیم به کار بردهاست. همچنین مشرکان پیش از اسلام هم، یکی از خدایان و خالق اصلی هستی را الله میدانستند.
قرآن
قرآن کتاب اصلی دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از سوی او توسط جبرئیل بر پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله، نازل گردیده است. مسلمانان، قرآن را بزرگترین معجزهٔ محمد و روشنترین دلیل بر پیامبری او میدانند. قرآن اصلیترین منبع وحی در اسلام به شمار میآید و به زبان عربی است. کلمهٔ قرآن در لغت به معنی «قرائت کردن» و «خواندن» است و مسلمانان معمولاً به آن با عناوینی مانند «قرآن کریم» و «قرآن مجید» اشاره میکنند. قرآن به ۳۰ جزء تقسیم شده و ۱۱۴ سوره دارد.
محتوای قرآن در مورد خدا بر توحید و یگانگی او تاکید دارد. قرآن خدا را به انسان نزدیکتر از رگ گردنش میداند، رابطهٔ انسان با خدا را بینیاز از واسطه میداند و انسان را به تسلیم دربرابر امر خدا فرمان میدهد. قرآن پدیدههای طبیعی را نشانههایی (آیات) برای خدا میشمارد؛ دین و حقیقت را یکی میداند و تنوع ادیان را حاصل تنوع در مردم میداند. قرآن قوانین و حقوق در جامعهٔ اسلامی را نیز تعریف میکند. قرآن مومنان را به جهاد در راه خدا میخواند و آنان را به نیکوکاری، به ویژه در مورد مسکینان و یتیمان فرا میخواند.
مسلمانان براین باورند که قرآن یک بار به صورت کامل توسط جبرئیل در شب قدر بر محمد نازل گشته و سپس بار دیگر به صورت تدریجی بر او نازل شدهاست. از نظر تاریخی، دیدگاه غالب آن است که قرآن در زمان عثمان، خلیفهٔ سوم، تحت نظارت جمعی از صحابه به رهبری زید بن ثابت به صورت یک کتاب جمع گردید و نسخههایی از آن به مکه، دمشق، کوفه، و بصره ارسال گردید. قرآن فعلی براساس قرائت کوفی قرن هشتم میلادی چاپ گردیده است.
به باور کسانی که به فرازمینی بودن این کتاب اعتقاد دارند «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانههای وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و برتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونهای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.»
مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دین خود میدانند و از آن با افزودن القابی چون «کریم» و «مجید» یاد میکنند. قرآن، خود را به نامهای «لوح حفاظتشده» ((به عربی: «اللَوح المحفوظ»))، ذکر و فرقان میخواند.
ریشه یابی واژه قرآن
واژه قرآن ۷۰ بار در کتاب قرآن بکار رفته است. گفتارهای مختلف در معنی و ریشه یابی واژه قرآن عبارتند از:
قرآن اسم خاص کتاب مسلمانان و لفظی جامد است (شافعی).
قرآن هم ریشه با قرینه و معنای آن، همانند بودن آیاتش با یکدیگر است (فراء).
قرآن مشتق از قرن است; زیرا آیات و سورههای آن مقرون به یکدیگرند (اشعری و جمعی دیگر).
قرآن کلمهای است مهموز و از قرء به معنای جمع آوری، مشتق شده است; زیرا گردآورنده دستاوردهای کتب آسمانی گذشته است.گفته شده«قرآن» از ریشهٔ «قرء» گرفته شدهاست، و در واژه به معنی «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنین خواندن» است. در سوره علق به این معنی اشاره میشود.(ابن اثیر و زجاج).
قرآن کلمهای است مهموز و از قرا به معنای تلاوت و قرائت گرفته شده است. (کیانی و جمعی دیگر).
قرآن ریشه عربی ندارداز واژه سریانی کرانا به معنی درس گرفته شده است.(بیشتر لغت شناسان غربی. فرهنگ ریشه یابی) اگر کرانا به معنی درس و خواندن باشد پس میتوان گفت قراء نیز از همان واژه سریانی اخذ شده است. بریتانیکا- بریتانیکا " -
نامهای قرآن
اسامی قرآن، از جمله امتیازاتش این است که چه اسمهای خود قرآن و چه اسمهایی که قرآن برای اشخاص یا برای بلاد معین کردهاست، دارای معانی خاص و مناسب با مسمّایش میباشد. برخلاف اسمایی که صرفاً از نظر لفظی اسم است ولی از نظر معنوی اسم نیست. چون اسم به معنای علامت است. علامت یا یک بعدی است مثل زید، که فلان شخص است، اما معنای زیدیّت در او اصلاً مطرح نیست. گاهی اوقات، هم از نظر لفظی اسم است و هم از نظر معنوی، مثل الله، اِله، رحمن، رحیم، اسماء ذات، اسماء صفات، اسماء فعل که تماماً هم از نظر لفظی، اشاره و علامت است و هم از نظر معنوی. سایر اسماء قرآن ـ که حدود چهل اسم در قرآن آمده ـ همه چنین است. از جمله:کتاب، قرآن، فرقان، مبین، بیان، تبیان، برهان، عظیم، عزیز، کریم، صراط مستقیم، حکم، ذکر، موعظه، نور، روح، مبارک، نعمت، بصائر، رحمت، حق، فصل، هادی، شفا، هدی، تنزیل، مُهین، قیّوم، بشیر، نذیر، حدیث، نجوم، حبل، مثانی و
قرآن خاتم کتب آسمانی
قرآن در چند آیه، خود را خاتم کتب آسمانی معرفی کرده و نزول کتاب آسمانی را پس از خود رد میکند:
وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ(سوره انعام-۱۱۵). یعنی: و سخن پروردگارت : قرآن در حال راستی و عدالت، تمام شدهاست، و هیچ تغییر دهندهای (حتی خدا) برای کلمات او نیست، و او بسی شنوای بسیار دانا است.
محمد صادقی تهرانی در تفسیر ترجمان فرقان آوردهاست:
عبارت «و تمّت کلمة ربّک صدقاً و عدلاً»، آیات صدق و عدلِ آسمانی را که راهنمای راستی و عدالت است با نزول قرآن پایان یافته معرفی کرد. در نتیجه آنچه را که پس از قرآن به نام کتاب آسمانی خوانده شود کذب و ظلم خواندهاست. عبارت «و هو السّمیع العلیم» اشاره به این است که پروردگار، یاوهگوئیها و گزافگوییهای مدعیان کتابِ آسمانی پس از قرآن را میشنود و به انحراف و عجز آنان آگاه است.
همچنین، محمد حسین طباطبایی میگوید:
مراد از تمامیت کلمه - و خدا بهتر میداند - این است که این کلمه یعنی ظهور دعوت اسلامی با نبوت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نزول قرآن که مافوق همه کتابهای آسمانی است پس از آنکه روزگاری دراز در مسیر تدریجی نبوتی پس از نبوت دیگر و شریعتی پس از شریعت دیگر سیر میکرد به مرتبه ثبوت رسیده در قرارگاه تحقق قرار گرفت.
قرآن در جایی دیگر می گوید: اتْلُ ما أُوحِی إِلَیکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً. یعنی: آنچه را که از کتاب پروردگارت، سویت وحی شده (برایشان) بخوان و پیروی کن. کلمات آن : خدا و قرآن را هیچ تبدیل کنندهای نیست. جز او : خدا و کتابش هرگز پایگاه و پناهگاهی (وحیانی) نتوانی یافت.
آیه فوق با لفظ «لن» که در زبان عربی برای نفی ابدی استعمال میشود ابدیت قرآن را اثبات میکند و آن را تا انقراض بشریت به طور انحصار، هادی و پناه ره گم کردگان معرفی نمودهاست. به علاوه در سوره فصّلت، سخن از حاکمیت و غلبه کلّی قرآن بر عموم کتب پیامبران است:
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ (۴۱) لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ (۴۲). یعنی: کسانی که به این یادواره : قرآن -چون بدیشان رسید- کفر ورزیدند(به کیفر خود میرسند) و براستی این کتابی است عزیز : چیره(علیه معارضان) (۴۱). از پیش رویش و از پشت (سرش) باطل سویش نیاید؛ فرو فرستادهای پیاپی از حکیمی بسی ستودهاست (۴۲).
در سوره نحل، قرآن با تبیان کل شیء بودن توصیف شده: نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِین. یعنی: این کتابی را به تدریج بر تو فرو فرستادیم در حالی که برای هر چیزی روشنگر است، و (نیز) هدایت و رحمت و بشارت برای ایمان آورندگان است (۸۹).
و با عبارت دیگر: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیء. یعنی: ما هیچ چیزی را در کتاب (تکوین و تشریع) فروگذار نکردیم (۳۸).
و نیز: وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِین. یعنی: و هیچ تر و خشکی نیست، مگر اینکه در کتابی روشنگر ثبت است(۵۹).
علی بن ابی طالب نیز با اشاره به خاتمیت قرآن میفرماید: کِتَابُ اللَّهِ بَینَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یعْیا لِسَانُهُ وَ بَیتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ. یعنی: کتاب خدا در برابر شما است، این کتاب گویندهای است که هیچگاه از تکلم باز نمیایستد (تا انقراض جهان رهبر آدمیان است) و خانهای است که پایههایش ویران ناشدنی است و عزت و عظمتی است (برای انسانیت) و غلبه و سیطرهای است بر عموم کتب که هیچگاه یارانش مغلوب و منکوب نمیگردند.
و نیز: وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ عَلَی أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی. یعنی: این بدانید که پس از تابش انوار هدایت قرآن هرگز هیچکس به کتاب و قانوان دیگری نیاز ندارد و به جز قرآن قانون دیگری نیست که نیازمندیهای دینی و روحانی را رفع کند.
و نیز: بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ... لَا یعْوَجُّ فَیقَامَ وَ لَا یزِیغُ فَیسْتَعْتَب. یعنی: بر شما باد که فقط به کتاب الله (قرآن) تمسّک جوئید که پیوندی است متین و ناگسستنی میان خدا و بندگان. نوری است که حقایق را آشکار میکند، کجی در آن نیست تا نیازی به تصحیح داشته باشد. انحرافی در آن راه ندارد تا مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد.}}.
ساختار
ساختار اصلی قرآن -توقیفی- شامل؛ سوره (114 سوره) و بصورت خردتر، آیه (کلاً 6236 آیه) می باشد و مشهورترین ساختار قراردادی با حفظ تناسب تقسیم قرآن به سی جزء مساوی از نظر حجم می باشد.
10:49 am
تعریف تکنولوژی و تکنولوژی آموزشی
«کاربرد ابتکاری یافتههای یک رشتة علمی را در صنعت- یا در یک کار عملی- تکنولوژی میگویند.»با توجه به این تعریف، تکنولوژی آموزشی را چنین تعریف کردهاند:
«مجموعهای از معلومات ناشی از کاربرد علوم آموزشی و فراگیری در دنیای حقیقی کلاس درس، همراه با ابزارها و روشهایی که کاربرد علوم گفته شده در بالا را تسهیل میکند...»

علاوه بر تعریف فوق، از تکنولوژی آموزشی تعریفهای دیگری نیز شده است. تعریف زیر را که از سایر تعریفها جامع تر است، برای آگاهی آن دسته از علاقهمندان که به تازگی با مفهوم تکنولوژی آموزشی آشنا شدهاند، انتخاب کردهایم:
«تکنولوژی آموزشی عبارت است از روش سیستماتیک طراحی، اجرای و ارزشیابی کل فرایند تدریس و یادگیری که براساس هدفهای معین و یا بهره گیری از یافتههای روان شناسی یادگیری و علم ارتباطات و به کارگیری منابع مختلف- اعم از انسانی وغیر انسانی-
به منظور آموزش مؤثرتر تنظیم واجرا می ش
مرحله اول – ابزار و وسایل
مرحله دوم - مواد آموزشی
مرحله سوم – نظامهای درسی
مرحله چهارم – نظامهای آموزشی
مرحله پنجم – نظامهای اجتماعی
تاسیس گرایش تکنولوژی آموزشی برای اولین باردر ایران، سال ۱۳۷۲
در یک قرن اخیر براساس تحولات به وقوع پیوسته در دیدگاههای معرفتشناسی، رویکردهای روانشناسی یادگیری و سایر علوم وابسته و مربوط به ارتباطات،سیستمها و تعلیم و تربیت،تعریف تکنولوژی آموزشی،دستخوش تحولات بنیادین شده است. این تعریف از«کاربرد وسایل و ابزار در آموزش»،به«طراحی،تولید،اجرا و ارزشیابی نظامهای آموزشی»و سرانجام به«نظریه و عمل طراحی،تهیه(تولید)،استفاده(کاربرد)، مدیریت و ارزشیابی فرایندها و منابع یادگیری».تغییر یافته است.بررسی تاریخچهء این رشته از علوم کاربردی در غرب که زادگاه آن است،نشان از تعامل صاحبنظران این علم با شرایط و اقتضائات محیطی و نیازها و جهتگیریهای نظامهای تربیتی آنان دارد، درحالیکه موقعیت این رشته در کشور ما ایران به منزله یک رشتهء علمی کاملاً وارداتی،همانند بسیاری از رشتههای دیگر دانشگاهی متفاوت است.به همین سبب برای بررسی تاریخ این رشته در ایران میباید در زوایای رخدادها و وقایع مرتبط با تعلیم و تربیت در پی نشانههای مربوط به جنبهای یا جوانبی از مباحث،کاربردها و محتواهای مرتبط با این رشته جستجو کرد تا اثری از آن یافت.در این نوشته بنا بر اهمت و تأثیرگذاری رویداد بسیار مهم تأسیس دارالفنون بررسی خود را از این نقطهء عطف تاریخی شروع میکنیم و با پیگیری رویدادهای آموزشی و فرهنگی کشورمان به خصوص از اول قرن چهاردهم هجری شمسی(مطابق با اوائل قرن بیستم میلادی)، سیر تحول شناخت،موقعیت و کاربرد رشته تکنولوژی آموزشی را دنبال میکنیم.این مطالعه بهخصوص بر وقایع معطوف به زمان پیش از شکلگیری رشتهء تکنولوژی آموزشی در حکم یک رشتهء تحصیلی دانشگاهی در سال 1372 و پس از این تاریخ متمرکز خواهد شد.بررسیها نشان میدهند که به دلیل رخدادهای بسیار مهم تاثیرگذاری،همچون نهضت مشروطه،جنگ جهانی اول،منازعات کشورهای استعماری در کشور ما برای کسب امتیازات،کودتای رضاخان،جنگ جهانی دوم، نهضمت ملی شدن نفت و سرانجام کودتای 28 مرداد 1332 و تبعات مخرب و نامبارک آن کشور ما عملاً پنجاه سال اول قرن بیستم میلادی که گسترهء ناب رشد و شکوفایی علوم در کشورهای غربی بوده را از دست داده است.این عقبماندگی موجب عدم رشد بسیاری از علوم در ایران شده و تکنولوژی آموزشی به عنوان یک رشته تحصیلی دانشگاهی و در حکم یک تخصص کاربردی در آموزش و پرورش و آموزش عالی کشورمان از آن جمله است.برداشتهای ناصواب از این رشته موجب پنهان ماندن ماهیت،فلسفه و محتوای آن برای بسیاری از دستاندرکاران آموزش و پرورش و رشته حیاتی در تعلیم و تربیت جهانی محروم ساخته است.در بخش پایانی این نوشته به چشمانداز این رشته در آینده در پرتو بررسیهای انجام شده خواهیم پرداخت.امید است که چنین بررسیهایی گرچه بسیار محدود و ناقص،بتوانند پرتوی فرا راه دانشپژوهان و علاقهمندان این رشته باشد.
در آبان ماه سال ۱۳۷۲برنامه کارشناسی علوم تربیتی گرایش تکنولوژی آموزشی برای اولین بار در شورای عالی برنامه ریزی وزارت فرهنگ وآموزش عالی به تصویب رسید. این برای اولین بار است که رشته تکنولوژی آموزشی در کشور ما به عنوان یک رشته رسمی دانشگاهی مطرح میشود. مروری بر دروس تخصصی مصوب این گرایش نشان میدهد که تمام تحولات رخ داده در دوره دوم رشته در غرب در این برنامه وجود دارد (مانند:درس اصول طراحی پیامهای اموزشی، آموزش با روش بر سیستمها، ارزیابی نظامهای کوچک آموزشی، جامعه شناسی ارتباطی، آموزش برنامهای، اصول طراحی نظامهای آموزشی). در آبان ماه سال ۱۳۷۴برنامه کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی به تصویب شورای عالی برنامه ریزی رسید وابتدا در دانشگاه علامه طباطبایی وبه دنبال آن در دانشگاه تربیت معلم به اجرا در آمد. دروس تخصصی این برنامه نشان دهنده وارد شدن مباحث نظامهای آموزشی وطراحی آنها، در کنار توجه به رایانه به عنوا ن اصلی ترین رسانه بعد از تحولات مربوط به تکنولوژی ارتباط واطلاعات است (مانند :برنامه نویسی رایانهای برای آموزش، وتولید برنامههای رایانهای آموزشی) این توجه به رایانه مسلماً در کنار دروسی همچون طراحی آموزشی، اصول تهیه برنامههای آموزشی وطراحی مراکز یادگیری، جهت گیری صحیح طرح مباحث نرمافزاری در کنار ابزارهای الکترونیک رانشان میدهد. خاطره یاری. منبع:مبانی نظری تکنولوژی اموزشی دکتر هاشم فردانش
تاریخچه استفاده از ابزار و وسایل آموزشی در ایران
گرچه ممکن است کشورهای مختلف الزاماً از این مراحل گذر نکرده باشند ولی بیشتر کشورها با این مراحل روبرو بودهاند. در کشور ما از سال ۱۳۰۶ به بعد، بعضی از مدارس اقدام به ایجاد آزمایشگاههای فیزیک و شیمی و علوم زیستی کردند، اما نداشتن کادر متخصص، کمبود ابزار و وسایل و مواد مورد نیاز و عدم اعتقاد به کاربرد این وسایل و روشها، سبب عدم موفقیت این مراکز و راکد ماندن فعالیتهای آنان شد. در سال ۱۳۰۸ وزارت فرهنگ، اداره کل هنرهای زیبا را تاسیس کرد. این اداره علاوه بر نظارت بر کلیه فعالیتهای هنری، مسئولیت استفاده از وسایل سمعی و بصری مدارس را نیز عهدهدار بود. ایجاد آزمایشگاههای سمعی و بصری، دانشسرای مقدماتی و دانشسرای عالی نیز جزء فعالیتهای این اداره بود. در سال ۱۳۴۱ ادارهای به نام اداره آموزش فعالیتهای سمعی و بصری در وزارت فرهنگ تشکیل گردید که بعداً با نام دفتر آموزش سمعی و بصری فعالیتهای خود را ادامه داد. توجه به فیلم به عنوان یک رسانه آموزشی در سطح جهانی سبب گردید این اداره اقدام به تشکیل جشنوارههای بینالمللی فیلمهای آموزشی کند. تلویزیون آموزشی در سال ۱۳۴۳ زیر نظر وزارت آموزش و پرورش تاسیس شد و کار خود را بعد از دو سال، با پخش برنامههای درسی در زمینه فیزیک، شیمی، جبر، علوم طبیعی، زبان و دستور فارسی شروع کرد. هدف از پخش این برنامهها جبران کمبود معلمهای متخصص و جبران کمبود آزمایشگاهها بود، اما به علت عدم تطابق وقت آن با برنامه دبیران و مدارس پخش آن متوقف شد. در سال ۱۳۵۲ تهیه برنامههای آموزشی به سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران واگذار شد و برنامههای آموزشی با پخش دروس راهنمایی در سال ۱۳۵۳ مجدداً شروع به فعالیت کرد و همزمان حدود سه هزار دستگاه تلویزیون بین مدارس شهرهای بزرگ کشور توزیع شد. ولی برنامههای تلویزیون به دلیل عدم برنامهریزی صحیح و عدم انتشار اطلاعات درست مربوط به زمان پخش، منجر به شکست گردید. در سال ۱۳۵۳ دوره فوقلیسانس تکنولوژی آموزشی تاسیس شد. گرچه قبل از این سال در دروس لیسانس تربیت معلم و علوم تربیتی، دروسی با عنوانهای مقدمات تکنولوژی آموزشی، تولید و کاربرد مواد آموزشی یا نقش وسایل ارتباط جمعی در آموزش و پرورش گنجانده شده بود، اما در دوره فوقلیسانس دروسی از قبیل طراحی سیستمیک آموزشی، تهیه خودآموزها، روانشناسی تربیتی و یادگیری، آمار و سنجش نیز دیده میشود. مرحله بعدی تکنولوژی در ایران، ایجاد دانشکده مکاتبهای ابوریحان بیرونی برای آموزش کارکنان دولت و با تکیه بر آموزگاران تاسیس شد. نحوه آموزش در دانشکده مکاتبهای از طریق ارسال کتب و نوار شنیداری و گاه کلاس حضوری رفع اشکال بود. مرحله بعدی در ایران ایجاد دانشگاه آزاد ایران و دانشگاه پیام نور است که به نظر میرسد هدفشان همگانی کردن سطح آموزش باشد.
سیر تحول رشته تکنولوژی اموزشی در مغری زمین: سیر تحول رشته تکنولوژی اموزشی در مغرب زمین در یک قرن اخیر بر اساس تحولات به وقوع پیوسته در دیدگاههای معرفت شناسی، رویکردهای روانشناسی یادگیری و سایر علوم وابسته و مربوط به ارتباطات، سیستمها و تعلیم و تربیت، تعریف تکنولوژی آموزشی، دستخوش تحولات بنیادی شده است. قرن هجدهم و نوزدهم میلادی دوران شکوفایی و توسعه علمی همه جانبه مغرب زمین بود. در این دو قرن اکتشافات و اختراعات علمی در زمینه های گوناگون و ظهور نظریه پردازانی مانند روسو، یستالوزی، هربارت و فروبل در حوزه تعلیم و تربیت به وارد شدن علوم طبیعی در برنامه درسی مدارس منجر شد که این امر سبب سریعتر شدن رشد علمی و اجتماعی کشورهای غربی گردید. در نیمه دوم قرن نوزدهم آموزش و پرورش به مثابه یک علم اجتماعی جای خود را در میان سایر علوم باز کرد و دوره پیش از جنگ جهانی اول، امیدهای آموزشی تازه در سه جنبش جداگانه اما مرتبط به هم، به وقوع پیوست: جنبش مطالعه کودک، جنبش بررسی مدرسه و رشد مطالعات تجربی در آموزش و پرورش.
سیر تحول رشته تکنولوژی آموزشی در مغرب زمین
تاریخچه پیدایش و تحول رشته تکنولوژی آموزشی در غرب را می توان به سه دوره به شرح زیر تقسیم کرد:
۱. دوره اول از ابتدای قرن بیستم میلادی.
دوره دوم از اوائل دهه ۱۹۶۰ تا اواخر۱۹۸۰
دوره سوم از اوائل دهه ۱۹۹۰میلادی تا حال حاضر.
فلشزیگ(۱۹۹۸) تکنولوژی آموزشی را در سه دوره فوق چنین نامگذاری کرده است:
دوره اول تکنولوژی ابزاری که در این دوره رسانه ها ابزاری برای غنی کردن آموزش های سنتی اند.
دوره دوم تکنولوژی نظامها که در این دوره رسانه ها جزیی از نظامهای متشکل از انسان و ابزارند و برای آموزش عملکردهای خاص به کار می روند.
دوره سوم تکنولوژی فکورانه که دارای ویژگی های زیر است:
۱. به رسمیت شناختن انواع دانش حاصل از منابع علمی سنتی و تجربه
۲. مبتنی بودن بر دانش نظری و دانش عملی و مقدم دانستن دانش نظری بر عملی
۳. به کار گیری انواع دانش بر اساس یک دیدگاه ارزش شناسی مشخص
۴. فکورانه بودن به معنای تعمق کردن درباره تکنولوژی (بعد دانش و ارزش ها) و محصولات آن (بعد طرحها و مواد)
تاریخچه پیدایش و تحول رشته تکنولوژی آموزشی را می توان از نظر زمانی به سه دوره مشخص تقسیم کرد : دوره اول : از اوایل قرن بیستم تا اواخر سالهای 1950 ( رویکرد اثبات گرایی – رفتار گرایی – تکنولوژی ابزاری ) دوره دوم : از اوایل سالهای 1960 تا اواخر سالهای 1980 ( رویکرد تعبیری – شناخت گرایی –تکنولوژی نظامها ) دوره سوم : از اوایل سالهای 1990 تا زمان حال ( رویکرد انتقادی – ساخت گرایی – تکنولوژی متفکرانه ) که در اینجا به شرح کامل دوره سوم از تاریخچه پیدایش و تحول تکنولوژی آموزشی میپردازیم . دوره سوم : رویکرد انتقادی – ساختگرایی – تکنولوژی متفکرانه : رویکرد انتقادی به زعم طرفدارانش به دنبال پر کردن فاصله بین رویکرد اثبات گرایی و رقیب آن یعنی رویکرد تعبیری یا تفسیری است و از رویکرد اثبات گرایی برای آنکه آن را تحویل گرایی می نامند و از رویکرد تعبیری برای آنکه نسبی گرایی ضمنی مستتر در دیدگاه معرفت شناسی است انتقاد کردند و زمینه را برای رشد رویکرد انتقادی فراهم آوردند . این رویکرد با جهت گیری های سیاسی خود به سلطه علم ، تکنولوژی و دیوان سالاری که از شاخصه های سرمایه داری است معترض و معتقد است که در این شرایط احتمال طرح سوال درباره هنجارها و ارزشهای اجتماعی و "زندگی خوب " در عرصه اجتماعی از بین می رود و بنابر این رویکرد انتقادی با طرح این سوالها که محور اصلی مباحث آن را تشکیل می دهد منجر به آزادی و رهایی افراد از عقاید نادرست و غلبه بر جور و ستم می شود . متفکران این رویکرد معتقدند که فلسفه باید در خدمت این مبارزه و جنبش اجتماعی قرار گیرد . صاحب نظران زیادی در رشته تعلیم وتربیت تحت تاثیر نظریه انتقادی قرار گرفتند و به جهت همخوانی برخی مبانی معرفت شناسی بنیادی خود بامکتب روانشناسی ساخت گرایی ، اغلب این رویکرد را در زمینه برنامه ریزی و آموزش مورد تاکید قرار دادند . ساخت گرایی نام خود را از کلمه ساخت یا ساختن اتخاذ کرده که منعکس کننده دیدگاه معرفت شناسانه آن است . ساخت گرایان معتقدند که ساختار دانش چیزی نیست که خارج از ذهن شاگرد وجود داشته باشد ، بلکه ساختار دانش حاصل تعامل مستمر با سازه های موجود و آزمایش و پالایش بازنماییهای ذهنی آن برای یافتن درک صحیح تری از جهان خارج است و بر این اساس فعالیت یادگیری باید محور توجه قرار گیرد نه فرایند آموزش . مهمترین پیش فرض معرفت شناسانه ساخت گرایی آن است که معنا ، تابعی از چگونگی ساختن آن بر اساس تجربه های فردی است . ساخت گرایان معتقدند که دانش در درون فرد و توسط او ساخته می شود و از منابع خارجی دریافت نمیشود .ساخت گرایان افراطی مانند گلیسرزفلد معتقدند که هیچ واقعیت عینی مستقل از فعالیت ذهنی انسان وجود ندارد . جهان فردی توسط ذهن خلق می شود و بنابراین هیچ جهانی واقعی تر از دیگری نیست .ساختن معنا بر بر تطابق آن با جهان خارج از ذهن مبتنی نیست ، بلکه به درک فرد از آن بستگی دارد . تمام ساخت گرایان معتقدند که ذهن موقعیتی ابزاری و اساسی برای تفسیر رویدادها ، اشیاء و دیدگاههای جهان خارج از ذهن دارد و این تفسیرها ، مبنای دانش فرد راکه شخصی و منحصربهفرد است تشکیل می دهد . .این رویکرد جدید باعث تغییرات اساسی در مباحث محوری اغلب رشته های تعلیم وتربیت و از آن جمله تکنولوژی آموزشی شد . عبور از رویکرد نظامهای آموزشی که به گفته رایگلوث دوره صنعتی در تکنولوژی آموزشی بود ، به دوره یا عصر اطلاعات به معنای تحول از مرحله تولید برنامه های آموزش معیار به مرحله خلق برنامه های آموزش طراحی شده برای تک تک فراگیران است . در این مرحله جدید طراحان به جای ایجاد نتایج یادگیری یکسان و از قبل تعیین شده برای تمام شاگردان ، به خلق تجارب یادگیری انحصاری برای هر یک از شاگردان می پردازند . زمینه ضروری چنین اقدامی ، پیشرفت سریع در تکنولوژیهای ارتباطات و رایانه است . تکنولوژیست های آموزشی برای طراحی برنامه های اموزشی به جای تاکید بر ساده سازی و یادگیریهای مبتنی بر توضیح و ارائه مستقیم باید بر زمینه های واقعی و ملموس تکیه کنند ، این امر موجب تحولات زیادی در مباحث رشته تکنولوژی آموزشی شده است . ماهیت و محتوای رشته تکنولوژی آموزشی در طول قرن بیستم ، سرانجام این رشته را در موقعیتی قرار داده است که با ورود و ادغام رویکردهای جدید به این رشته ، اینک به عنوان یک رشته علمی زنده و پویا در محافل تربیتی غرب حضور فعال دارد . از بارزترین خصوصیات این دوران که از آن با نام " پسامدرن " یاد می شود به گفته هلینکا و دنیس خصوصیت تکثر گرایی ، این زمانی بودن و پیچیدگی آن است که در مقابل خصوصیت جهانی بودن ، ثابت بودن و ساده بودن دوران نوگرایی خودنمایی می کند . دقیقاً به دلیل این خصوصیات ویژه است که در دوران پسامدرن تمام دیدگاههای هستی شناسی ، معرفت شناسی ، روانشناسی و روش شناسی در کنار هم و با درجه ای که ضرورت موقعیتهای واقعی آموزشی اقتضا میکند وجود دارد و ظهور و قدرت یافتن رویکرد ساخت گرایی در رشته تکنولوزی آموزشی منجر به نفی و کنار نهادن سایر دیدگاهها و رویکردها نشده است .
فناوری کمکی
فناوری یاری رسان (به انگلیسی: Assistive Technology) بخشی است که شامل دستگاه های یاری رسان، سازگار و توانبخش برای افراد ناتوان و روند انتخاب و قرار دادن و استفاده از آنها می باشد. این فناوری با قادر ساختن مردم برای به انجام رسانیدن کارهایی که قبلاً به آن قادر نبودند یا برای انجام آن سختی بسیار زیادی داشتند استقلال بیشتری فراهم می کند که این امر خود توسط پیشرفت و یا تبدیل روش های تعامل با فناوری مورد نیاز انجام این گونه کارها انجام می پذیرد.
تاریخ فناوری
تاریخ فناوری به بیان سیر زمانی اختراع و ساخت ابزار و وسائل مورد نیاز در زندگی انسانها و جوامع بشری مبادرت میکند.
واقعیت رایانهای
فناوری واقعیّت رایانهای (به انگلیسی: Computer-mediated reality) اشاره به توانایی برای اضافه کردن، کم کردن اطلاعات و یا در غیر این صورت دستکاری ادراک فرد از واقعیت از طریق استفاده از رایانههای پوشیدنی یا دستگاه دستی دارد.به عنوان مثالی از این فناوری میتوان به EyeTap، (دوربینی به شکل عینک که میتواند تصاویری مجاری را به تصاویر واقعی قابل مشاهده اضافه کند و یا فیلمبرداری کند.) اشاره کرد که مانند یک فیلتر بین واقعیّت و ادراک کاربر از واقعیّت استفاده میکند.
انتقال فناوری
انتقال فناوری که انتقال از فناوری (TOT) نیز نامیده میشود در واقع روند انتقال مهارتها، دانش، فناوری، روشهای تولید، نمونههای تولید میان دولت و دانشگاهها و موسسات دیگر جهت اطمینان از پیشرفتهای علمی و فنی میباشد که در بین طیف وسیعی از کاربرانی که میتوانند در توسعه و بهرهبرداری هر چه بیشتر محصولات جدید، فرایندها، برنامهها ی کاربردی، مواد و خدمات مختلف گام بردارند به انجام میرسد.
علوم کاربردی
منظور از علوم کاربردی به کاربردن آگاهیهای علمی در یک محیط فیزیکی است.
رشتههای مهندسی نزدیکترین رابطه را با علوم کاربردی دارند. علوم کاربردی در پیشرفت فناوری نقش مهمی دارد. کاربرد آن در محیطهای صنعتی معمولا تحقیق و توسعه (R&D) خوانده میشود.
علوم کاربردی با علوم بنیادی فرق دارند از اینجهت که این علوم به توصیف پایهای ترین اشیاء و نیروها میبردازند و تاکید کمی بر کاربرد عملی دارند.
«کاربرد ابتکاری یافتههای یک رشتة علمی را در صنعت- یا در یک کار عملی- تکنولوژی میگویند.»با توجه به این تعریف، تکنولوژی آموزشی را چنین تعریف کردهاند:
«مجموعهای از معلومات ناشی از کاربرد علوم آموزشی و فراگیری در دنیای حقیقی کلاس درس، همراه با ابزارها و روشهایی که کاربرد علوم گفته شده در بالا را تسهیل میکند...»

علاوه بر تعریف فوق، از تکنولوژی آموزشی تعریفهای دیگری نیز شده است. تعریف زیر را که از سایر تعریفها جامع تر است، برای آگاهی آن دسته از علاقهمندان که به تازگی با مفهوم تکنولوژی آموزشی آشنا شدهاند، انتخاب کردهایم:
«تکنولوژی آموزشی عبارت است از روش سیستماتیک طراحی، اجرای و ارزشیابی کل فرایند تدریس و یادگیری که براساس هدفهای معین و یا بهره گیری از یافتههای روان شناسی یادگیری و علم ارتباطات و به کارگیری منابع مختلف- اعم از انسانی وغیر انسانی-
به منظور آموزش مؤثرتر تنظیم واجرا می ش
مرحله اول – ابزار و وسایل
مرحله دوم - مواد آموزشی
مرحله سوم – نظامهای درسی
مرحله چهارم – نظامهای آموزشی
مرحله پنجم – نظامهای اجتماعی
تاسیس گرایش تکنولوژی آموزشی برای اولین باردر ایران، سال ۱۳۷۲
در یک قرن اخیر براساس تحولات به وقوع پیوسته در دیدگاههای معرفتشناسی، رویکردهای روانشناسی یادگیری و سایر علوم وابسته و مربوط به ارتباطات،سیستمها و تعلیم و تربیت،تعریف تکنولوژی آموزشی،دستخوش تحولات بنیادین شده است. این تعریف از«کاربرد وسایل و ابزار در آموزش»،به«طراحی،تولید،اجرا و ارزشیابی نظامهای آموزشی»و سرانجام به«نظریه و عمل طراحی،تهیه(تولید)،استفاده(کاربرد)، مدیریت و ارزشیابی فرایندها و منابع یادگیری».تغییر یافته است.بررسی تاریخچهء این رشته از علوم کاربردی در غرب که زادگاه آن است،نشان از تعامل صاحبنظران این علم با شرایط و اقتضائات محیطی و نیازها و جهتگیریهای نظامهای تربیتی آنان دارد، درحالیکه موقعیت این رشته در کشور ما ایران به منزله یک رشتهء علمی کاملاً وارداتی،همانند بسیاری از رشتههای دیگر دانشگاهی متفاوت است.به همین سبب برای بررسی تاریخ این رشته در ایران میباید در زوایای رخدادها و وقایع مرتبط با تعلیم و تربیت در پی نشانههای مربوط به جنبهای یا جوانبی از مباحث،کاربردها و محتواهای مرتبط با این رشته جستجو کرد تا اثری از آن یافت.در این نوشته بنا بر اهمت و تأثیرگذاری رویداد بسیار مهم تأسیس دارالفنون بررسی خود را از این نقطهء عطف تاریخی شروع میکنیم و با پیگیری رویدادهای آموزشی و فرهنگی کشورمان به خصوص از اول قرن چهاردهم هجری شمسی(مطابق با اوائل قرن بیستم میلادی)، سیر تحول شناخت،موقعیت و کاربرد رشته تکنولوژی آموزشی را دنبال میکنیم.این مطالعه بهخصوص بر وقایع معطوف به زمان پیش از شکلگیری رشتهء تکنولوژی آموزشی در حکم یک رشتهء تحصیلی دانشگاهی در سال 1372 و پس از این تاریخ متمرکز خواهد شد.بررسیها نشان میدهند که به دلیل رخدادهای بسیار مهم تاثیرگذاری،همچون نهضت مشروطه،جنگ جهانی اول،منازعات کشورهای استعماری در کشور ما برای کسب امتیازات،کودتای رضاخان،جنگ جهانی دوم، نهضمت ملی شدن نفت و سرانجام کودتای 28 مرداد 1332 و تبعات مخرب و نامبارک آن کشور ما عملاً پنجاه سال اول قرن بیستم میلادی که گسترهء ناب رشد و شکوفایی علوم در کشورهای غربی بوده را از دست داده است.این عقبماندگی موجب عدم رشد بسیاری از علوم در ایران شده و تکنولوژی آموزشی به عنوان یک رشته تحصیلی دانشگاهی و در حکم یک تخصص کاربردی در آموزش و پرورش و آموزش عالی کشورمان از آن جمله است.برداشتهای ناصواب از این رشته موجب پنهان ماندن ماهیت،فلسفه و محتوای آن برای بسیاری از دستاندرکاران آموزش و پرورش و رشته حیاتی در تعلیم و تربیت جهانی محروم ساخته است.در بخش پایانی این نوشته به چشمانداز این رشته در آینده در پرتو بررسیهای انجام شده خواهیم پرداخت.امید است که چنین بررسیهایی گرچه بسیار محدود و ناقص،بتوانند پرتوی فرا راه دانشپژوهان و علاقهمندان این رشته باشد.
در آبان ماه سال ۱۳۷۲برنامه کارشناسی علوم تربیتی گرایش تکنولوژی آموزشی برای اولین بار در شورای عالی برنامه ریزی وزارت فرهنگ وآموزش عالی به تصویب رسید. این برای اولین بار است که رشته تکنولوژی آموزشی در کشور ما به عنوان یک رشته رسمی دانشگاهی مطرح میشود. مروری بر دروس تخصصی مصوب این گرایش نشان میدهد که تمام تحولات رخ داده در دوره دوم رشته در غرب در این برنامه وجود دارد (مانند:درس اصول طراحی پیامهای اموزشی، آموزش با روش بر سیستمها، ارزیابی نظامهای کوچک آموزشی، جامعه شناسی ارتباطی، آموزش برنامهای، اصول طراحی نظامهای آموزشی). در آبان ماه سال ۱۳۷۴برنامه کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی به تصویب شورای عالی برنامه ریزی رسید وابتدا در دانشگاه علامه طباطبایی وبه دنبال آن در دانشگاه تربیت معلم به اجرا در آمد. دروس تخصصی این برنامه نشان دهنده وارد شدن مباحث نظامهای آموزشی وطراحی آنها، در کنار توجه به رایانه به عنوا ن اصلی ترین رسانه بعد از تحولات مربوط به تکنولوژی ارتباط واطلاعات است (مانند :برنامه نویسی رایانهای برای آموزش، وتولید برنامههای رایانهای آموزشی) این توجه به رایانه مسلماً در کنار دروسی همچون طراحی آموزشی، اصول تهیه برنامههای آموزشی وطراحی مراکز یادگیری، جهت گیری صحیح طرح مباحث نرمافزاری در کنار ابزارهای الکترونیک رانشان میدهد. خاطره یاری. منبع:مبانی نظری تکنولوژی اموزشی دکتر هاشم فردانش
تاریخچه استفاده از ابزار و وسایل آموزشی در ایران
گرچه ممکن است کشورهای مختلف الزاماً از این مراحل گذر نکرده باشند ولی بیشتر کشورها با این مراحل روبرو بودهاند. در کشور ما از سال ۱۳۰۶ به بعد، بعضی از مدارس اقدام به ایجاد آزمایشگاههای فیزیک و شیمی و علوم زیستی کردند، اما نداشتن کادر متخصص، کمبود ابزار و وسایل و مواد مورد نیاز و عدم اعتقاد به کاربرد این وسایل و روشها، سبب عدم موفقیت این مراکز و راکد ماندن فعالیتهای آنان شد. در سال ۱۳۰۸ وزارت فرهنگ، اداره کل هنرهای زیبا را تاسیس کرد. این اداره علاوه بر نظارت بر کلیه فعالیتهای هنری، مسئولیت استفاده از وسایل سمعی و بصری مدارس را نیز عهدهدار بود. ایجاد آزمایشگاههای سمعی و بصری، دانشسرای مقدماتی و دانشسرای عالی نیز جزء فعالیتهای این اداره بود. در سال ۱۳۴۱ ادارهای به نام اداره آموزش فعالیتهای سمعی و بصری در وزارت فرهنگ تشکیل گردید که بعداً با نام دفتر آموزش سمعی و بصری فعالیتهای خود را ادامه داد. توجه به فیلم به عنوان یک رسانه آموزشی در سطح جهانی سبب گردید این اداره اقدام به تشکیل جشنوارههای بینالمللی فیلمهای آموزشی کند. تلویزیون آموزشی در سال ۱۳۴۳ زیر نظر وزارت آموزش و پرورش تاسیس شد و کار خود را بعد از دو سال، با پخش برنامههای درسی در زمینه فیزیک، شیمی، جبر، علوم طبیعی، زبان و دستور فارسی شروع کرد. هدف از پخش این برنامهها جبران کمبود معلمهای متخصص و جبران کمبود آزمایشگاهها بود، اما به علت عدم تطابق وقت آن با برنامه دبیران و مدارس پخش آن متوقف شد. در سال ۱۳۵۲ تهیه برنامههای آموزشی به سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران واگذار شد و برنامههای آموزشی با پخش دروس راهنمایی در سال ۱۳۵۳ مجدداً شروع به فعالیت کرد و همزمان حدود سه هزار دستگاه تلویزیون بین مدارس شهرهای بزرگ کشور توزیع شد. ولی برنامههای تلویزیون به دلیل عدم برنامهریزی صحیح و عدم انتشار اطلاعات درست مربوط به زمان پخش، منجر به شکست گردید. در سال ۱۳۵۳ دوره فوقلیسانس تکنولوژی آموزشی تاسیس شد. گرچه قبل از این سال در دروس لیسانس تربیت معلم و علوم تربیتی، دروسی با عنوانهای مقدمات تکنولوژی آموزشی، تولید و کاربرد مواد آموزشی یا نقش وسایل ارتباط جمعی در آموزش و پرورش گنجانده شده بود، اما در دوره فوقلیسانس دروسی از قبیل طراحی سیستمیک آموزشی، تهیه خودآموزها، روانشناسی تربیتی و یادگیری، آمار و سنجش نیز دیده میشود. مرحله بعدی تکنولوژی در ایران، ایجاد دانشکده مکاتبهای ابوریحان بیرونی برای آموزش کارکنان دولت و با تکیه بر آموزگاران تاسیس شد. نحوه آموزش در دانشکده مکاتبهای از طریق ارسال کتب و نوار شنیداری و گاه کلاس حضوری رفع اشکال بود. مرحله بعدی در ایران ایجاد دانشگاه آزاد ایران و دانشگاه پیام نور است که به نظر میرسد هدفشان همگانی کردن سطح آموزش باشد.
سیر تحول رشته تکنولوژی اموزشی در مغری زمین: سیر تحول رشته تکنولوژی اموزشی در مغرب زمین در یک قرن اخیر بر اساس تحولات به وقوع پیوسته در دیدگاههای معرفت شناسی، رویکردهای روانشناسی یادگیری و سایر علوم وابسته و مربوط به ارتباطات، سیستمها و تعلیم و تربیت، تعریف تکنولوژی آموزشی، دستخوش تحولات بنیادی شده است. قرن هجدهم و نوزدهم میلادی دوران شکوفایی و توسعه علمی همه جانبه مغرب زمین بود. در این دو قرن اکتشافات و اختراعات علمی در زمینه های گوناگون و ظهور نظریه پردازانی مانند روسو، یستالوزی، هربارت و فروبل در حوزه تعلیم و تربیت به وارد شدن علوم طبیعی در برنامه درسی مدارس منجر شد که این امر سبب سریعتر شدن رشد علمی و اجتماعی کشورهای غربی گردید. در نیمه دوم قرن نوزدهم آموزش و پرورش به مثابه یک علم اجتماعی جای خود را در میان سایر علوم باز کرد و دوره پیش از جنگ جهانی اول، امیدهای آموزشی تازه در سه جنبش جداگانه اما مرتبط به هم، به وقوع پیوست: جنبش مطالعه کودک، جنبش بررسی مدرسه و رشد مطالعات تجربی در آموزش و پرورش.
سیر تحول رشته تکنولوژی آموزشی در مغرب زمین
تاریخچه پیدایش و تحول رشته تکنولوژی آموزشی در غرب را می توان به سه دوره به شرح زیر تقسیم کرد:
۱. دوره اول از ابتدای قرن بیستم میلادی.
دوره دوم از اوائل دهه ۱۹۶۰ تا اواخر۱۹۸۰
دوره سوم از اوائل دهه ۱۹۹۰میلادی تا حال حاضر.
فلشزیگ(۱۹۹۸) تکنولوژی آموزشی را در سه دوره فوق چنین نامگذاری کرده است:
دوره اول تکنولوژی ابزاری که در این دوره رسانه ها ابزاری برای غنی کردن آموزش های سنتی اند.
دوره دوم تکنولوژی نظامها که در این دوره رسانه ها جزیی از نظامهای متشکل از انسان و ابزارند و برای آموزش عملکردهای خاص به کار می روند.
دوره سوم تکنولوژی فکورانه که دارای ویژگی های زیر است:
۱. به رسمیت شناختن انواع دانش حاصل از منابع علمی سنتی و تجربه
۲. مبتنی بودن بر دانش نظری و دانش عملی و مقدم دانستن دانش نظری بر عملی
۳. به کار گیری انواع دانش بر اساس یک دیدگاه ارزش شناسی مشخص
۴. فکورانه بودن به معنای تعمق کردن درباره تکنولوژی (بعد دانش و ارزش ها) و محصولات آن (بعد طرحها و مواد)
تاریخچه پیدایش و تحول رشته تکنولوژی آموزشی را می توان از نظر زمانی به سه دوره مشخص تقسیم کرد : دوره اول : از اوایل قرن بیستم تا اواخر سالهای 1950 ( رویکرد اثبات گرایی – رفتار گرایی – تکنولوژی ابزاری ) دوره دوم : از اوایل سالهای 1960 تا اواخر سالهای 1980 ( رویکرد تعبیری – شناخت گرایی –تکنولوژی نظامها ) دوره سوم : از اوایل سالهای 1990 تا زمان حال ( رویکرد انتقادی – ساخت گرایی – تکنولوژی متفکرانه ) که در اینجا به شرح کامل دوره سوم از تاریخچه پیدایش و تحول تکنولوژی آموزشی میپردازیم . دوره سوم : رویکرد انتقادی – ساختگرایی – تکنولوژی متفکرانه : رویکرد انتقادی به زعم طرفدارانش به دنبال پر کردن فاصله بین رویکرد اثبات گرایی و رقیب آن یعنی رویکرد تعبیری یا تفسیری است و از رویکرد اثبات گرایی برای آنکه آن را تحویل گرایی می نامند و از رویکرد تعبیری برای آنکه نسبی گرایی ضمنی مستتر در دیدگاه معرفت شناسی است انتقاد کردند و زمینه را برای رشد رویکرد انتقادی فراهم آوردند . این رویکرد با جهت گیری های سیاسی خود به سلطه علم ، تکنولوژی و دیوان سالاری که از شاخصه های سرمایه داری است معترض و معتقد است که در این شرایط احتمال طرح سوال درباره هنجارها و ارزشهای اجتماعی و "زندگی خوب " در عرصه اجتماعی از بین می رود و بنابر این رویکرد انتقادی با طرح این سوالها که محور اصلی مباحث آن را تشکیل می دهد منجر به آزادی و رهایی افراد از عقاید نادرست و غلبه بر جور و ستم می شود . متفکران این رویکرد معتقدند که فلسفه باید در خدمت این مبارزه و جنبش اجتماعی قرار گیرد . صاحب نظران زیادی در رشته تعلیم وتربیت تحت تاثیر نظریه انتقادی قرار گرفتند و به جهت همخوانی برخی مبانی معرفت شناسی بنیادی خود بامکتب روانشناسی ساخت گرایی ، اغلب این رویکرد را در زمینه برنامه ریزی و آموزش مورد تاکید قرار دادند . ساخت گرایی نام خود را از کلمه ساخت یا ساختن اتخاذ کرده که منعکس کننده دیدگاه معرفت شناسانه آن است . ساخت گرایان معتقدند که ساختار دانش چیزی نیست که خارج از ذهن شاگرد وجود داشته باشد ، بلکه ساختار دانش حاصل تعامل مستمر با سازه های موجود و آزمایش و پالایش بازنماییهای ذهنی آن برای یافتن درک صحیح تری از جهان خارج است و بر این اساس فعالیت یادگیری باید محور توجه قرار گیرد نه فرایند آموزش . مهمترین پیش فرض معرفت شناسانه ساخت گرایی آن است که معنا ، تابعی از چگونگی ساختن آن بر اساس تجربه های فردی است . ساخت گرایان معتقدند که دانش در درون فرد و توسط او ساخته می شود و از منابع خارجی دریافت نمیشود .ساخت گرایان افراطی مانند گلیسرزفلد معتقدند که هیچ واقعیت عینی مستقل از فعالیت ذهنی انسان وجود ندارد . جهان فردی توسط ذهن خلق می شود و بنابراین هیچ جهانی واقعی تر از دیگری نیست .ساختن معنا بر بر تطابق آن با جهان خارج از ذهن مبتنی نیست ، بلکه به درک فرد از آن بستگی دارد . تمام ساخت گرایان معتقدند که ذهن موقعیتی ابزاری و اساسی برای تفسیر رویدادها ، اشیاء و دیدگاههای جهان خارج از ذهن دارد و این تفسیرها ، مبنای دانش فرد راکه شخصی و منحصربهفرد است تشکیل می دهد . .این رویکرد جدید باعث تغییرات اساسی در مباحث محوری اغلب رشته های تعلیم وتربیت و از آن جمله تکنولوژی آموزشی شد . عبور از رویکرد نظامهای آموزشی که به گفته رایگلوث دوره صنعتی در تکنولوژی آموزشی بود ، به دوره یا عصر اطلاعات به معنای تحول از مرحله تولید برنامه های آموزش معیار به مرحله خلق برنامه های آموزش طراحی شده برای تک تک فراگیران است . در این مرحله جدید طراحان به جای ایجاد نتایج یادگیری یکسان و از قبل تعیین شده برای تمام شاگردان ، به خلق تجارب یادگیری انحصاری برای هر یک از شاگردان می پردازند . زمینه ضروری چنین اقدامی ، پیشرفت سریع در تکنولوژیهای ارتباطات و رایانه است . تکنولوژیست های آموزشی برای طراحی برنامه های اموزشی به جای تاکید بر ساده سازی و یادگیریهای مبتنی بر توضیح و ارائه مستقیم باید بر زمینه های واقعی و ملموس تکیه کنند ، این امر موجب تحولات زیادی در مباحث رشته تکنولوژی آموزشی شده است . ماهیت و محتوای رشته تکنولوژی آموزشی در طول قرن بیستم ، سرانجام این رشته را در موقعیتی قرار داده است که با ورود و ادغام رویکردهای جدید به این رشته ، اینک به عنوان یک رشته علمی زنده و پویا در محافل تربیتی غرب حضور فعال دارد . از بارزترین خصوصیات این دوران که از آن با نام " پسامدرن " یاد می شود به گفته هلینکا و دنیس خصوصیت تکثر گرایی ، این زمانی بودن و پیچیدگی آن است که در مقابل خصوصیت جهانی بودن ، ثابت بودن و ساده بودن دوران نوگرایی خودنمایی می کند . دقیقاً به دلیل این خصوصیات ویژه است که در دوران پسامدرن تمام دیدگاههای هستی شناسی ، معرفت شناسی ، روانشناسی و روش شناسی در کنار هم و با درجه ای که ضرورت موقعیتهای واقعی آموزشی اقتضا میکند وجود دارد و ظهور و قدرت یافتن رویکرد ساخت گرایی در رشته تکنولوزی آموزشی منجر به نفی و کنار نهادن سایر دیدگاهها و رویکردها نشده است .
فناوری کمکی
فناوری یاری رسان (به انگلیسی: Assistive Technology) بخشی است که شامل دستگاه های یاری رسان، سازگار و توانبخش برای افراد ناتوان و روند انتخاب و قرار دادن و استفاده از آنها می باشد. این فناوری با قادر ساختن مردم برای به انجام رسانیدن کارهایی که قبلاً به آن قادر نبودند یا برای انجام آن سختی بسیار زیادی داشتند استقلال بیشتری فراهم می کند که این امر خود توسط پیشرفت و یا تبدیل روش های تعامل با فناوری مورد نیاز انجام این گونه کارها انجام می پذیرد.
تاریخ فناوری
تاریخ فناوری به بیان سیر زمانی اختراع و ساخت ابزار و وسائل مورد نیاز در زندگی انسانها و جوامع بشری مبادرت میکند.
واقعیت رایانهای
فناوری واقعیّت رایانهای (به انگلیسی: Computer-mediated reality) اشاره به توانایی برای اضافه کردن، کم کردن اطلاعات و یا در غیر این صورت دستکاری ادراک فرد از واقعیت از طریق استفاده از رایانههای پوشیدنی یا دستگاه دستی دارد.به عنوان مثالی از این فناوری میتوان به EyeTap، (دوربینی به شکل عینک که میتواند تصاویری مجاری را به تصاویر واقعی قابل مشاهده اضافه کند و یا فیلمبرداری کند.) اشاره کرد که مانند یک فیلتر بین واقعیّت و ادراک کاربر از واقعیّت استفاده میکند.
انتقال فناوری
انتقال فناوری که انتقال از فناوری (TOT) نیز نامیده میشود در واقع روند انتقال مهارتها، دانش، فناوری، روشهای تولید، نمونههای تولید میان دولت و دانشگاهها و موسسات دیگر جهت اطمینان از پیشرفتهای علمی و فنی میباشد که در بین طیف وسیعی از کاربرانی که میتوانند در توسعه و بهرهبرداری هر چه بیشتر محصولات جدید، فرایندها، برنامهها ی کاربردی، مواد و خدمات مختلف گام بردارند به انجام میرسد.
علوم کاربردی
منظور از علوم کاربردی به کاربردن آگاهیهای علمی در یک محیط فیزیکی است.
رشتههای مهندسی نزدیکترین رابطه را با علوم کاربردی دارند. علوم کاربردی در پیشرفت فناوری نقش مهمی دارد. کاربرد آن در محیطهای صنعتی معمولا تحقیق و توسعه (R&D) خوانده میشود.
علوم کاربردی با علوم بنیادی فرق دارند از اینجهت که این علوم به توصیف پایهای ترین اشیاء و نیروها میبردازند و تاکید کمی بر کاربرد عملی دارند.